ایده های نو به جهان شکل می دهد!

نعمت فیروزی

به بهانه ۱۵ شهریور سالگرد تاسیس سازمان 

بشریت با کشف ایده های نو بن بست ها را می گشاید. توانایی کشف راه حل های جدید وایده های نو را خلاقیت گویند. کشف یا یافتار را نیز شناسایی دنیای ناشناخته ها نامیده اند. یافتن وپیشبرد ایده هایی که به جهان شکل جدید می دهند، از لحظه ها ومراحل با شکوه دنیای انسانی است.

زنان ومردانی که ایده های نو را یافت می کنند وبه جامعه بشری ارائه می کنند نقش کلیدی در تاریخ دارند. نبودشان معادل حداقل یک دوره تاریخی عقب ماندگی ودرجا زدن وبودشان به همین میزان پرتاب به جلو است. پروسه یک ایده نو از وقتی که کشف می شود تا وقتی که بکار گرفته می شود وتا وقتی به بار می نشیند وثمر می دهد، می تواند کوتاه یا طولانی باشد، اما آزمایش اصالت ودرستی اش فقط در نو بودن نیست، بل در ثبات قدم حاملانش وتربیت شدگانش بر سر موضع در طول زمان است. وصد البته که عبور از موانع و ثبات قدم، با پرداخت قیمت میسر می شود و سرانجام تغییر از کهنه به نو در این پروسه محقق می شود. اینچنین ایده ایی در درازای زمان «ماندگار» میشود.

«مرز میان حق وباطل نه با خدا و بی خدا که استثمار شونده و استثمار کننده است». این ایده نویی بود که ۵۹  سال پیش برای بهروزی مردم ایران کشف شد و سنگ بنای حرکت برای فتح دروازه های فردا شد. ستاره ایی که در سپهر سیاسی ایران درخشیدن آغاز کرد وآن ایده نو را کشف وپرورش داد محمد حنیف نژاد بود که با دو تن دیگر از یارانش سعید محسن و اصغر بدیع زادگان، پی ریزی بنای عظیمی را به عهده گرفتند که سال ها بعد در زمانه بی شرافتی، برج و باروی شرف خلق ایران نام گرفت. آن بنای عظیم که در ۱۵ شهریور ۱۳۴۴ پی ریزی شد، مدت ۶ سال بی نام بود و بی نشان، و در زندانهای شاه وقتی که به گمان دشمن همه چیز نابود شده مینمود، نام «سازمان مجاهدین خلق ایران» را بر خود نهاد، یعنی که تازه آغاز شده ایم!!

سازمان مجاهدین خلق از آن روز تا به امروز که پنجاه و نهمین سال تولد خود را جشن می گیرد، در کوران حوادث روزگار شاه و بویژه شیخ، چند بار دیگر آغاز کرده است. هر بار که به گمان دشمن همه چیز نابود شده می نمود، ققنوس وار از خاکستر خویش برخاسته و دوباره آغاز شدند. کمتر ارگانیسم تشکیلاتی می توان در تاریخ معاصر سراغ گرفت که محاصره در میان مهیب ترین خطرات اینچنین پویا و خلاق حرکت داشته است. بررسی این پروسه نزدیک به ۶دهه حرکت و نبرد بی امان برای نسل جدید و آینده و بی اغراق برای تشنگان آزادی و عدالت، بسا درس ها دارد. بی تردید روزی صحیفه اعمال گشوده میگردد و تمامی خلق ایران، این اندیشه زندگی بخش و کاشف آن و انسان هایی که با او همپیمان و همقدم و همنفس شدند، را قدردان خواهد بود. 

اما این روزها با مناسبت دیگری هم قرین گشته است که برخاسته از آن ایده نو در مداری دیگر است. نزدیک ۵۰ سال بعد، شاخه ایی از آن درخت پاک در کالبد ۵۲ سرو سرفراز، حماسه و اسطوره اشرف را آفرید! انسان هایی که با فدای خویش در نبردی نابرابر و مملو از خدعه و خیانت بین المللی بار دیگر در هم نفسی با مسعود، خالق استراتژیهای نبرد وقفه ناپذیر با فاشیسم دینی آزمایش اصالت پس دادند. در سحرگاه خونین ۱۰شهریور اشرف، حماسه ایی خلق شد که اگرچه ضربه ایی بر پیکر مقاومت بود، اما همان خالق استراتژی ها از این ضربه نیز، استراتژی جدیدی برای ادامه نبرد بیرون کشید، و اشرف، را از یک قطعه خاک، به پرچم هماره افراشته یک مفهوم مبارزه بلاوقفه با دیکتاتوری، و تجسم آرمان آزادیخواهانه یک ملت و به اسطوره فناناپذیر یک انقلاب تبدیل کرد. از آن دهها اشرف دیگر رویید و هم‌چنان می‌روید و می‌شکفد. این همان راز شگفت بن بست شکنی و آغاز چند باره است. «هزار اشرف» به مفهوم هزار کانون نبرد و از دل آن دهها هزار«کانون های شورشی» در کف خیابان های ایران متولد شد. و چنین شد که شکوفه های بهار استراتژی مجاهدین در جای جای میهن اسیر، رویشی دوباره آغاز کرد و در سال گذشته زمین را در زیر پای پاسداران فاشیسم دینی آتشین کرد. حالا پس از یک سال از شروع آن قیام آتشین و درآستانه سالگرد آن، بوضوح می توان دید که چگونه هیولای فاشیسم دینی در محاصره بحران و قیام و در بن بست سرنگونی گرفتار آمده است. از سوی دیگر وارثان وحاملان آن ایده نو اکنون در هیئت تشکیلاتی بین المللی، به تنها امید و گنجینه فناناپذیر یک خلق اسیر و تضمین پیروزی آن تبدیل شده است. بی هیچ تردید آن ایده نو ایران فردا را شکل می دهد!

    هر چه گویم عشق را شرح وبیان                                چون به عشق آیم خجل گردم زآن