داستان کشتار مردم با نفربر و سلاح های سنگین در ماهشهر، هر روز ابعاد جدیدی پیدا میکند. مطبوعات خارجی، حتی طرفداران رژیم نیز این جنایت را منعکس کردند. روزنامه فرهیختگان در گزارشی با عنوان “شرح ماجرای ماهشهر”، نیز تلویحا به این قتل عام و کشتار اعتراف کرده است .
رژیم برای کشتار و سرکوب مردم برای اعتراضات، فضای تجزیهطلبی و جریانهای قومی را اشاعه میدهد در . همین زمینه در افتاب نیوز نوشته است: ” چه کسانی میآیند روی دیوار دانشگاه روی کاغذ A3 حرفهای سرکرده گروهک مجاهدین را میچسبانند؟”
اما واقعیت چیست؟
طبق همین گزارش رژیم ، شهرک طالقانی با بیش از 50هزار نفر جمعیت، یکی از فقیرترین شهرهای شهرستان ماهشهر است و مردم نه اب دارند و نه گاز و بنزین و جوانانی که با فقر دستوپنجه نرم میکنند، در استانی که بر روی نفت و گاز نشسته است. همه در خوزستان هم نظرند که فقر و تبعیض در این استان بیداد میکند.
عده ای نیز مقصر این وضعیت را شرکت نفت میدانند. مثال هم میخواهند بزنند، اولین چیز منازل مسکونی است که شرکت نفت برای کارمندانش ساخته است. با سیاست شرکت-شهرسازی، کارکنان صنایع نفتی را از جوامع بومی جدا کرده است. برای درک این تبعیض، کافی است که به شهرکهایی سربزنید که کارمندان عمدتا غیربومی در آن ساکن هستند. علاوهبر خانههای ویلایی با چندین اتاق خواب که طراحیشان توسط انگلیسیها انجام گرفته، تقریبا همه امکانات رفاهی از استخر تا سالنها چند منظوره برای آنان فراهم است. در بسیاری از مناطقی که کارمندان شرکت نفت حضور دارند، امکان ورود افراد ناشناس وجود ندارد و این مناطق با چندین لایه فضای سبز از دید مردم دور است. اهوازیها میگویند: «آنقدر فضای سبز اطراف منازل کارمندان شرکت کاشتهاند که حداقل پنج درجه این مناطق سردتر از سایر مناطق است.» از ان طرف شهرک هایی که افراد بومی در ان زندگی میکنند.
افراد بومی گاهی اوقات بعضیها حتی پنج هزار تومان هم در جیبشان ندارند. مردم بومی میگویند بازار اینجا خیلی گران است، محرومان هم مجبورند از همین بازار خرید کنند. این وضعیت عذابشان میدهد. بدلیل همین تبعیضها.» اینها بغضهای فروخورده خوزستان است. راننده تعریف میکند: «زمانی که بنزین لیتری هزار تومان بود، ما افرادی را داشتیم که با ماشین به پمپ بنزین میآمدند و سه یا پنج لیتر بنزین میزدند.» از من میپرسد که با سه لیتر بنزین اصلا ماشین روشن میشود؟ وی ادامه میدهد: «با سه لیتر بنزین مسافرکشی میکردند. پولی هم که درمیآوردند خرج زندگیشان میکردند.» این تبعیض درد همه مردم خوزستان است.
تقریبا نیمی از نیروهای کار در این شهر بیکار هستند. تنها عده کمی از جوانان شاغلند و بقیه مشغول چرخ زدن و قلیان کشیدن هستند.» تفاوت مدارس در همین شهرک و ماهشهر بسیار زیاد است. «فردی فرزندش را به مدرسه شهرک میفرستد. این مدارس کولر، سرویس بهداشتی و حتی آب درست و حسابی ندارد. در شهرک حتی یک ورزشگاه درست حسابی نداریم. زمین چمن استاندارد یا حتی زمین خاکی مناسب نداریم.
ما با ماهشهر فاصله زمینی کم و فاصله طبقاتی بسیار زیادی داریم. ما در شهرک حداقل 300 نفر بیکار تحصیلکرده داریم، انگیزهای وجود ندارد. همین افراد در تظاهرات نقش داشتند و حتی برای اعتصاب کنندگان غذا میآوردند؛ تایر میسوزاندند و سنگ هم پرتاب میکردند.
به گفته مردم، کسانی که راهها را باز میکردند و سعی میکردند که مردم را سرکوب کنند، آنها چند صد نفر از فاطمیون، حشدالشعبی و حزبالله لبنان با ریش بلند زردرنگ همراه 50 پاسدار بودند.
انها در ماهشهر،از نفربراستفاده میکردند. در ر فضای مجازی گفته میشود همهچیز در این شهر حولوحوش نیزارها شکل گرفته است. گزارشها حاکی از این است که در گزارشی با افراد حاضر در این نیزارها مردم گفته بودند که با سلاح سنگین به نیزارها که مردم در ان مستقر بودند شلیک میکردند.
محمد گلمرادی، نماینده ماهشهر در مجلس در جلسه علنی روز دوشنبه خطاب به حسن روحانی گفت: «شما چه کردید که شاه بیشرف نکرد؟ شما امنیتیترین رئیس جمهور این کشور هستید. رفتار شما در بعد امنیتی مشکوک و تردیدآمیز بود. شما دوربینهای اطلاعاتی را تخریب کردید و از بین بردید.»
نيزار شهرک چمران که در ورودی شهر و جاده ماهشهر قرار دارد. توسط معترضان این جاده در اعتراضات بسته میشود اما بعد از هجوم نیروهای امنیتی، مردم به نیزار پناه میبرند که به رگبار بسته میشوند.
پس از گذشت چند روز با قطع انترنت و تماس، خانواده با بلند شدن بوی مردگان دنبال فرزندانشان میگردند.
رژیم جنایتکار تا بحال در اماری از کشته شدگان مردم در استان خوزستان نداده است . اما قتل عامی در انجا صورت گرفته است که بزودی نقاب از چهره جنایتکاران برخواهد داشت.