جمشید پیمان:‌ چه زالوی هالو نمای پِلِشت، مکد خون واندازدت درخِنِشت

چه زالوی هالو نمای پِلِشت

“بد” گفته‌ای به طعنه و از یاد بُرده ای

هشدار تند خدایت که گفته است: 

ای عیب جوی طعنه زن،

افتی به نار خویش! (1)

بر ما کمان ملامت کشیده‌ای(2)

آنهم ملامت بی اصل و بی دلیل، 

آنهم چه طعنه‌های خُنُک،

لوس و بی مزه!

شاید که حقد محض گرفته گلوی تو

شاید میان بستری از جهل منبسط

یا در خیال خام و خوش خویش

خفته ای!  

می گویمت صریح،

بی هر  کنایه وُ بی پوش استعار

بی قید قافیه وُ بی قرار وزن:

اینجا رقابتی نبوَد بین ما وُ تو

در آتش حسادت خود ذوب می‍شوی!

خوش بینم وُ 

نگویمت از خبث گفته ای!

تاکید می‌کنم:

این بیشه نیست خالی وُ 

دارد بسی پلنگ

دکّان کید خویش بزن جای دیگری (3)

گفتی چرند وُ گمان بُرده‌ای ولیک

دُرِّ یتیم نادره‌ی ناب سُفته‌ای! 

1ــ سوره 104 قرآن: وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ …

2ــ وام از حافظ: بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند …

3ــ وام از پروین اعتصامی: 

دکان کید برو جای دیگری بگشای

فروش نیست در آنجا که من دکان دارم

از دقیقه 57 لجن پراکنی به مجاهدین را شروع می کند