جناب رضوی به عنوان مطلع گفتگو، اندکی از خودتان بگویید؛ متولد چه سالی هستید و پیش از انقلاب اسلامی، مشغول چه کاری بودید؟
من متولد سال ۱۳۳۹ هستم؛ انقلاب که شد، ۱۸ سالم بود و تازه داشتم دیپلم میگرفتم. سال ۱۳۵۴ هم به جریان انقلاب پیوستم. در سال ۱۳۵۸ به عضویت سازمان مجاهدین انقلاب درآمدم. پس از آنکه سازمان مجاهدین خلق در خردادماه سال ۱۳۶۰ پروژه براندازی نظام را آغاز کرد، به ما در سازمان مجاهدین انقلاب اعلام کردند، باید مجموعهای برای مقابله با آنها ایجاد کنیم.
سپاه؛ بسیاری از بچههای «واحد اطلاعات سپاه» که عضو سازمان مجاهدین انقلاب هم بودند، در سال ۱۳۶۰ و پس از واقعه هفت تیر قسمت مجزایی را به نام «امنیت» تشکیل دادند. این قسمت تازه تاسیس از نظر اداری، ساختاری و سازماندهی نظامی، زیر نظر سپاه بود اما تا حدودی استقلال داشت؛ به لحاظ قضایی هم شعبهای شدیم که نام آن شعبه را «۲۰۹» گذاشتیم. اساس کار این مجموعه تازه تاسیس (امنیت اطلاعات سپاه) به طور مشخص، مقابله با سازمان مجاهدین خلق بود.
بخش امنیت واحد اطلاعات سپاه
بخش امنیت واحد اطلاعات سپاه سه شاخه داشت؛ شاخه اول، روی گروههای التقاطی(سازمان مجاهدین خلق)، شاخه دوم روی جریانات چپ(گروههای مارکسیستی مثل توده، چریکهای فدایی خلق و…) و شاخه سوم، روی جریانات راست(ساواک، سلطنتطلبان و جبهه ملی و نهضت آزادی) کارهای اطلاعاتی انجام میداد. من دذ شاخه التقاط بودم
من در بخش شاخه التقاط. تا اواخر سال ۱۳۸۸؛ البته تا سال ۹۰، ۹۱ و حتی ۹۲ به طور مستقیم درگیر این موضوعات بودم؛ تا الان هم با تشکیلاتمان در ارتباط هستم. سال ۱۳۶۳ که وزارت اطلاعات ایجاد شد، من هم وارد وزارت شدم.
وقتی آمریکا به عراق حمله کرد، رجوی در عراق بود. پس از حمله، رجوی و تعدادی از کادرهای سازمان به مرز اردن رفتند. اردنیها کمپی را برای اینها ساختند و رجوی هم داخل همین کمپ بود. من همان زمان، برای پیگیری اطلاعاتی و قضایی به مرز اردن رفتم تا اگر بشود، رجوی را به ایران بیاوریم.
. ببینید! اروپاییها در تعامل با ایران، تمایل چندانی به فروپاشی حکومت جمهوری اسلامی ندارند؛ البته این مساله تا حدودی تحلیل خود من ا
چون اگر در پی فروپاشی باشند، حوزه عظیم انرژی ایران رو به بی ثباتی خواهد گذاشت. ایران، نفوذ عظیمی در منطقه از جمله در یمن، شمال عربستان، کویت، بحرین و عراق دارد. به طور کلی، مناطق نفتخیز و انرژیخیز منطقه، تحت نفوذ شیعیان است و آن شیعیان هم به هر شکل، به جمهوری اسلامی تعلق خاطر دارند.
خب چرا اروپا که به قول شما نمیخواهد وارد تنش جدی با ایران شود، حاضر به پذیرفتن بیش از ۲ هزار عضو سازمان در خاک کشور آلبانی شده است؟
ساختار سیاسی آلبانی -البته امروز از این ساختار فاصله گرفته- سابقا توتالیتر و بسته بود و کلا هم در کار قاچاق سلاح بودند و چندان رابطهای هم با ایران نداشتند و الان هم ندارند؛ برای همین، کشوری مثل آلبانی، هراسی از ایجاد تنش با ایران ندارد.
فرانسویها در یک مقطعی -فکر میکنم در دوران ژیسکار دستن- مریم رجوی و بقیه اعضای سازمان را دستگیر کردند و به کشور «گابن» انتقال دادند. جناح سوسیالیست فرانسه همین را علم کرد و گفت این اتفاق(دستگیری اعضای سازمان مجاهدین) ضد انسانی بوده است. درگیریها میان احزاب اروپایی آنقدر زیاد است که دست و پای این کشورها برای انجام معامله با ایران را بسته است.
دورانی که من در وزارت(اطلاعات) بودم، اوج روابط سازمان با سرویسهای اطلاعاتی مصر، اسرائیل و عربستان بود. ما اطلاعات ملاقات افراد سازمان با این سرویسها، مثلا در اروپا یا در مصر را داشتیم اما راستش را بخواهید، از سازمان در عربستان ملاقاتی نداشتیم اما سازمان به دفعات با افراد عربستان در اروپا ملاقات داشت.
بخشی از کار ما درباره سازمان، حفاظت دارد و من نمیتوانم برای شما همه مطلب را باز کنم اما در این حد بگویم که هر چیزی برای خودش «استعارهای» دارد؛ ممکن است گزارشهایی که به دست ما میرسد، با استعاره باشند؛ برای همین نفهمیم استعارهها چه یا که هستند؛ شاید فقط برخی افراد سازمان(مجاهدین) بدانند منظور از این استعارهها چیست؛ حتی ممکن است بعضی از این استعارهها، برای نفوذیهای ما در سازمان هم مشخص نباشد. مثالی میزنم؛ ما بارها اطلاعاتی درآوردیم که سازمان با «اقدس» دیدار کرده است! آنقدر روی «اقدس» کار کردیم تا فهمیدیم منظور از اقدس، «اسرائیل» بوده است. منابع وزارت، از دیدارهای سازمان با اقدس گزارش میدادند؛ از محتوای دیدارها در نهایت فهمیدیم که اقدس، همان اسرائیل است. سازمان به طور مرتب در آلمان و فرانسه با ماموران اسرائیل دیدار داشت.
تا الان که من در خدمت شما هستم، هیچ اطلاعاتی مبنی بر اینکه سازمان در موضوع ترور دانشمندان هستهای نقش داشته باشد، نداریم البته ممکن است این نقش وجود داشته باشد.
یعنی به زعم شما، عامل ترور دانشمندان، افراد سازمان نبودند؟
عرض کردم ما اطلاعاتی در این زمینه نداریم.
تخلیه تلفنی به چه صورت است؟
تخلیه تلفنی یک سیستم بسیار ساده و در عین حال پیچیده است! سازمان از سال ۱۳۶۰ مشغول تخلیه تلفنی از ماست. یکی از کسانی که از سازمان، تخلیه تلفنی می کرد، «عباس زریباف» نفوذی در سپاه بود. فردی بود که متاسفانه بولتنهای سری مجلس را با خود به منزلش می برد؛ سازمان، به همسر آن فرد زنگ میزد و میگفت حاج آقا کجا هستند و… بعد چند کد به او میدادند و میگفتند ما از بیت حضرت امام هستیم؛ آن خانوم هم آن کدها را باور میکرد و اخبار سری آن بولتنها را برای سازمان میخواند.