حسین پهلوان: شرکت در گردهمائی ویلپنت، سیزده ژوئن

H-Pبدون تردید  گردهمائی سالانه پاریس به مناسبت سی خرداد هزار و سیصد شصت، روز شهدا و زندانیان سیاسی، میعآدگاه آزادیخواهانی شده که از نظر کمی وکیفی فراتر از انتظار مؤسسان و برگزار کنندگان آن مبدل گشته . اگر در آغاز فقط هواداران مجاهدین برای برگزاری آن تلاش میکردند اما بعدها این گردهمائی  ابعاد جهانی بخود گرفت. بر گزاری چنین کنفرانسهائی در سطوح مختلف در کشورهای اروپائی فی البدائه نبود. جنبش مردم فلسطین وجنبش ضد نژاد پرستی آفریقای جنوبی برای شناساندن اهداف وبرنامه های جنبش خود مجمعی را در کشورهای نروژ ودر سوئد به کمک و هزینه احزاب سوسیال دموکراسی و “مراکز دیاکونا” و” مرکز اولوف پالمه” به ابعاد سیصدنفری برگزار میکردند. البته در سایر کشورها با اشکال دیگری هم برگزار میگردید ,که با بسیج مطبوعات آنرا تا حدود ” پارلمان مردم ” نیز ارتقاء دادند. این مجتمع ها  برای بر چیدن بساط حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی, وارتقای جنبش فلسطین نقش های تعیین کننده ایفا کردند.

در آن جنبش ها هم درآغاز کار, اروپائیان از پا گذاشتن در محافل رنگین پوستان آفریقائی و اعراب خاورمیانه با تردید برخورد میکردند. اما وقتی از آلام و مرارتهای مردم از دست حاکمان آن منطقه آگاه میشدند خودشان بطور اتوماتیک ابتکار عمل را در راه آرمان آن مردمان بدست میگرفتند. پیشبرد وقایع نقض حقوق بشردر این کشورها در مجامع اروپائی توسط عده ای مردم روشنفکر در محافل سیاسی , راه را برای ورود رهبران اپوزسیون و جبهه مقاومت در این کشورها باز کرد وباج دهی صاحبان کارخانجات آفریقائی به محافل طمعکار و سود جودر نهایت کارگر نیفتاد. ودر نهایت با باز شدن پای رهبران جبهه مقاومت در  کشورهای غربی, جام زهررا در حلقوم سران آپارتاید و محافل ضد فلسطینی فرو ریخته شد .

اکنون که دوازده سال از برگزاری این گردهمائی عظیم میگذرد مشارکت کنندگان در آن کاملا بموقع از ماهها قبل برای شرکت مجدددرآن برنامه ریزی میکنند. و آن را چون زیارت حج مسلمانان تشبیه میکنند. وبعضا خود دوستان خود را هم دعوت میکنند.

اهمیت این گردهمائی در چیست ؟

وقتی داستان وقایع تلخ دزدی انقلاب ایران توسط خمینی دجال را برای اروپائیهای شرکت کننده شرح میدهیم , داستان تلاش سازمان مجاهدین خلق را برای استقرار دموکراسی و حاکمیت مردم در سه سال اول انقلاب جهت ممانعت از بروز یک جنگ داخلی با تصویر نشان میدهیم, واز حرص و ولع خمینی برای کشتار مردم تشریح میکنیم, وقتی زندگینامه شهدای قهرمانان این مقاومت از پیرو جوان، دختر و پسر را برایشان باز گو میکنیم, گاهی ساعتها همراه  با اشک وگاهی نوازش و تشویق, غم و افسردگی خودرا برای تسلی خاطر بازمانگان  با ما همدرد میشوند, با چشمانی آبدیده غرق در جنایات حاکمان بنیادگرای ایران  میشوند و زمان و مکان را بباد فراموشی میسپارند. گاهی داستانهای مشابه ای از جنایات هیتلررا از قول اولیای خود برایمان نقل میکنند و زیرلب زمزمه کنان با کلماتی باسم خدا وبعضا دعائی که غنی شده درغم و اندوه وتنفر ازدودمان ولایت فقیه است با گذاشتن دستان خود بر شانه ما سنبلیک برای برداشتن بخشی از بارسنگین ازشانه ما جدا میشوند. انها  دیگر آن آدم قبل از دیدار نیستند و دیگر جهان را با چشمان باز تری مینگرند.

اهمیت  بر گزاری این کهکشان در این است که در سی خرداد سال شصت مطابق بیست ژوئن سال  هشتاد و دو میلادی  هواداران جنبش ملی مجاهدین خلق ایران بزرگترین سازمان اپوزسیون کشور موفق شد با برگزاری یک تظاهرات نیم میلیونی مسالمت آمیز  در فضائی که اختناق بر همه جای ایران سایه افکنده بود, به جهانیان نشان دهد که ما خواستار آزادی و دموکراسی هستیم نه جنگ , اما همین رژیم ولایت فقیه, این آخرین شانس مردم ایران را برای یک فعالیت سیاسی مسالمت آمیز  که تا آنروز  سه سال ادامه داشت بخاک و خون کشید که تلاش یکجانبه این جنبش را برای عدم اعمال خشونت در فضای بهار آزادی پس از انقلاب ضد دیکتاتوری رابه پائیز خزان مبدل کرد.

این باید برای آنانی که هنوز فکر میکنند با این رژیم میشود مذاکره و مماشات کرد, یا از درون آنرا رفرم کرد, درس عبرتی باشد ,بغیر از واقعه سی خرداد سرنوشت رهبرحزب دموکرات کردستان ایران قاسملو را بیاد بیاورند. اگر ازیاد برده اند کسان دیگری هم بر سر میز مذاکره با رژیم ولایت فقیه جان خود را از دست داده اند ازجمله در رستوران میکینوس در آلمان.

کهکشان ویلپنت اکنون ابعاد آنچان عظیمی از بار سیاسی را بخود گرفته که کمتر کسی تاثیر آنرا بر سیاست جهانی برایران  نادیده میگیرد. شرکت  سیاستمداران بلند پایه وهیئت های پارلمانی  بیش از 70 کشور  شرکت کننده, حمایت بیش از صدها حزب ,سازمان, انجمن سیاسی و فرهنگی و دانشجوئی… از کشورهای جهان وحضورگزارشگران بیش ازیکصد رسانه معتبر جهان در این گردهمائی برای تهیه فیلم و گزارش و عکس و  ارسال مستقیم آن برای مراکز قدرت کشورها و دستگاه دیپلماسی اهمیت این گردهمائی را صد چندان میکند.

بجز دهها هزار شرکت کننده از اقصا نقاط جهان, آنچه چشمها را خیره میکند نظم و آرامش شرکت کنندگان که خود نشان ازپیشرفت فرهنگ دموکراسی خواهی شرکت کنندگان است خوشبینی برای فعالیت های دموکراتیک در ایران فردا را امیدوار کننده ترمیکند. مسئله دیگری که همه شرکت کنندگان را حیرت زده میکند قدرت سازماندهی این تشکیلات سیاسی مجاهدین و آلترناتیو شورای ملی مقاومت است که پشت آن قرار دارد.

البته رژیم مفلوک هرساله تلاش دارد بوسیله تعدادی خبر نگار معلوم الحال کاهی را کوه جلوه دهد اما کیست که در مقابل چنین آفتاب تابان قرار بگیرد و در آن ذوب نشود, اگر در او هنوز قطره ای از انسانیت و بشریت وجود داشته باشد. چه از مستکبرین باشد یا از دودمان مستضعفین فارسی زبان که وطن بیک ارزن دهند.

بر همه ایرانیان غیور و وطن پرست خواهان یک ایران دموکراتیک و سکولارو حاکمیت ملی بدون ولایت فقیه, خواهان برابری فرهنگی و مذهبی و نژادی و سیاسی, نظامی بر مبنای انتخابات آزاد, ایرانی بدون اختناق و شکنجه و اعدام, ایرانی غیراتمی , وآزادی بیان و قلم و پوشش … هستند, برازنده است که در این رفراندم  و گرد همائی ایرانیان خاج از کشور در ویلپنت پاریس  شرکت کنند و صدای مردمی که در گلویشان مانده, و صدای زندانیانی که حتی بر چوبه های دار هم  تسلیم این رژیم روبزوال نمیشوند باشند . باید مطمئن باشیم هرچه ابعاد این گرد همائی بزرگتر و فریادها رساتر باشد لرزه فروپاشی رژیم را عظیمتر میکنید. برگزاری  اجتماعی با این ابعاد از دست هر سازمانی طبعا بر نمیآید و همیشه هم ممکن نیست  ولی شرکت در آن برای همه مخالفان رژیم آزاد است .هیچ کسی بجز رژِم ولایت فقیه درآن متضرر نمیشود. پس با شرکت در این گرهمائی عظیم هزینه رابرای رژیم  آنقدر بالا ببریم تا ورشکست شود. آخرین کلام من سیزده ژوئن بجای (20 ژوئن روز زندانیان و شهدای خلق) را طوری گرامی بداریم که رژیم جراءت اعدام کسی را دیگر نداشته باشد.