روحانی و ربیعی از ماجرای سقوط هواپیما خبر داشتند؟

جعبه سياه خبر؛ روحانی و ربیعی از ماجرای سقوط هواپیما خبر داشتند؟

یادداشت عباس عبدی درباره فاجعه ‎سقوط هواپیمای اوکراینی با ۱۷۶ مسافر در روزنامه اعتماد

بعدازظهر جمعه بود كه آقاي ربيعي زنگ زد. پس از يك احوالپرسي كوتاه گفت: نظرت چيه؟ چه كار كنم؟ گفتم: درباره چي؟ گفت: كل ماجرا دروغ است و آبروي من رفته است. جالب است كه ربيعي هم در ابتدا فكر آبروي خودش بود! البته حق داشت، زيرا ساختاري كه تا اين حد به راحتي به خودش رحم نمي‌كند دليلي ندارد كه افراد به فكر آبروي آن باشند. توضيح داد كه روحاني به او زنگ زده كه بخش‌هاي آخر اطلاعيه‌ات درست نيست. در حالي كه او مي‌گفت وزير راه و رييس سازمان هواپيمايي كشوري قاطعانه برخورد موشك را رد كرده بودند.

وی ادامه میدهد: شايد دروغگويي درباره زندانيان عجيب نباشد، چون تجربه چنين دروغ‌هايي را عليه خودم داشته‌ام؛ زيرا كسي آنجا نيست كه حقيقت را برملا كند، خدا هم كه آنجاست، ظاهرا در اين دنيا اقدامي نمي‌كند، همه را گذاشته براي آن دنيا، ولي اين مورد قابل كتمان نبود و دير يا زود مساله روشن مي‌شد. بنابراين احتمال مي‌دادم كه مسوولان حقيقت را مي‌گويند، نه به اين دليل كه دروغگو نيستند، بلكه به اين دليل كه گمان مي‌كردم شعور دارند كه در اين مورد دروغ نگويند.

من هر چه بيشتر تعجب مي‌كردم كه اين چه ساختاري است كه خودي‌ترين نيروهايش نيز خبر ندارند. بعدا معلوم شد كه مساله فراتر از دروغگويي است. دروغي در ميان نبوده. يك پنهانكاري ساختاري كه به مراتب بدتر از دروغگويي است!

مساله اساسي در اين ماجرا حتي اصل دروغگويي نيست. مساله اين است كه آيا ممكن است چنين اتفاقي رخ داده باشد و با گذشت سه روز به اطلاع بالاترين مقام‌هاي سياسي و نظامي كشور نرسيده باشد؟ آيا ممكن است سطوحي از عوامل اجرايي اين اشتباه را مرتكب شده باشند و آن را مسكوت گذاشته و اجازه ندهند كه خبر ماجرا از دايره خودشان بالاتر رود؟ متاسفانه آنان كه به مردم پاسخ دادند بر اساس داده‌هاي ديگران اظهارنظر كردند. داده‌هايي كه گمان مي‌كردند صد درصد درست است، ولي درست نبود.

پنهانكاري نظام‌مند ريشه اين بحران است كه فراتر از دروغ است. خيلي صريح بگويم، پيش‌تر در مورد قتل‌هاي زنجيره‌اي هم گفته بودم كه بي‌اطلاعي مسوولان از آن قتل‌ها، به مراتب بدتر از اين بود كه آن قتل‌ها به دستور مسوولان رخ داده باشد. اكنون هم بايد گفت بي‌اطلاعي از ماجرا در هر رده‌اي كه بايد مطلع باشد، به مراتب و به مراتب بدتر از اصل اين اتفاق است.

به‌‌رغم آنكه مسووليت كامل ماجرا را فرمانده پدافند هوايي به عهده گرفته است، ولي اين بخشي از ماجراست. از يك سو بايد مسووليت پنهانكاري سيستماتيك نيز روشن شود كه به مراتب بدتر از اصل اشتباه است. چون اشتباه گريزناپذير است، كم و زياد رخ مي‌دهد، ولي پنهانكاري و دروغ گفتن به مردم، آن هم در چنين مساله‌اي غير قابل پذيرش است و اشتباه نيست، بلكه يك برنامه و رفتار انتخاب شده است. مسووليت هواپيمايي كشوري و نيز وزارت راه در اين ماجرا غيرقابل كتمان است. آنان نمي‌توانند بگويند كه به ما دروغ گفته شده است و از خود رفع مسووليت كنند. آنان به شيوه‌هاي گوناگون قادر بوده‌اند كه دروغ بودن اين ادعاها را ثابت كنند.