وای بر من
وای بر تو
وای بر ما، که چه آمد بر سر ما
سنگسار فقط زنگ خطر بود
بد تر از آن آمد بر سر ما
مادر عاطفهها زار زدند
مادر ریحانهها ضجّه فریاد زدند
و چنان بود، گوش ها، ناشنوا در تمام دنیا
و توای خدای عالم، راستی خواب هستی یا ناشنوا ؟
نشنیدی فریاد دختران از پرتاب اسید، در خیابان ها
ما که، شراب خوا ره نیمه شب میکده ایم
ما شنیدیم صدای فریاد ریحانهها از درون زندان
ما شنیدیم صدای ضجه و فریاد زنان صورت سوخته از پرتاب اسید
و توای خدای عالم که نیازت به دعا خواندن نیمه شب خون خوا ران،
باز میگویی کفر میگوییم
راستی نشنیدی ضجه مادر ریحانه ها، از پای طناب دا رها
این چه رازِ ی است در پس پرده خون خوا ر ی دعا خوا نانِ نیمه شبان
باز میگویی کفر میگوییم
باز میگوییم ” وای بر ما که اگر باشد آشتی با دعا خوا نان نیمه شبان ”
فریماه سیمفروش
فوریه 2016