غم و درد مردم ایران، تا سرنگونی این رژیم نه. کم میشود و نه درمان. پسر جوان وقتی متوجه شد مسئولان کمپ ترک اعتیاد پدر معتادش را شکنجه کردهاند، سعی میکند که انتقام پدرش را از انها بگیرد.
وی تعریف میکند:” پدرم سالهاست که به. مواد مخدر اعتیاد دارد و چند روز قبل تصمیم گرفتم که او را به کمپ ببرم. تا ترک اعتیاد کند. چند روز بعد او به من زنگ زد و گفت که مسئولین کمپ مرتبا مرا کتک میزنند و شکنجه میکنند. وقتی اینها را شنیدم هیچ چاره ای بجز انتقام از این جنایتکاران ندیدم.
موضوع را با ۲ نفر از دوستان صمیمیام که از بچگی با هم بزرگ شدهایم در میان گذاشتم و آنها هم حاضر شدند بهخاطر رفاقت با من به کمپ بیایند تا از مسئولان کمپ انتقام بگیریم.۳ نفری وارد کمپ شدیم. با چوب و چاقو و قمه. ۲نفر از مسئولان کمپ را زخمی کردیم. شیشههای ساختمان را شکستیم و ۳ یا ۴ ماشین که متعلق به کارکنان کمپ بود را تخریب کردیم. بعد دست پدرم را گرفتم و از آنجا بردم.”
حالا مزدوران رژیم سابقه ادم ربایی و قتل و بقیه اعمالی که خود انجام میدهند را به وی نسبت داده اند. وی را دستگیر و روانه شکنجه گاه دیگری کرده اند.