نعمت فیروزی: لکوموتیو انقلاب و موتور محرک آن

«ما درخواست نمی‌کنیم. ما تقاضا نمی‌کنیم. ما می‌گیریم و تسخیر می‌کنیم.»
«هر قدرتی آلوده می‌کند. قدرتِ مطلق مطلقاً آلوده می‌کند.»
«سنگرها خیابان‌ها را می‌بندند ولی راه‌ها را باز می‌کنند.»
«انقلاب باورکردنیست زیرا واقعا دارد رخ می‌دهد.»

دیوار نوشته های پاریس،در انقلاب 1968 فرانسه

انقلاب از لحظات شکوهمند تاریخ هر کشور و جامعه است. این همان لحظه ی لحظه های تاریخ یک ملت است که برای به دست آوردنش قیمتی سنگین باید پرداخت. از انقلاب تعاریف مختلفی شده است: سیلی که هیچ مانعی نتوانسته است در طول قرن ها در برابر پیشروی اش ایستادگی کند، لوکوموتیو سراسر تاریخ ، قابله تولد جامعه نو از دل کهنه ، دگرگونی بنیادی و.. با هر جمله و تعریفی که بیان شود، حقیقتا امروز در ایران باورکردنی قابل دیدن و تجربه کردن است و دارد رخ میدهد. در کف خیابان هم پس از چند روز از قیام واژه اش از دل دانشگاه جوشید: که این دیگه اعتراض نیست اسمش شده انقلاب !
بله قیام مردم ایران وارد دومین ماه خودش شد و نه تنها نشانه و علامتی از متوقف شدن ندارد بلکه هر روز گدازه های آتشین آن فوران میکند. بازبینی یک ماهه قیام و اینکه چه روندی داشته و الان در چه مختصاتی قرار دارد می تواند به خوانش ما در ادامه سیر تحولات کمک کند.

25 شهریورنخستین جرقه قیام در مقابل بیمارستان کسری بعد از جانباختن مهسا (ژینا) امینی دختر کردستان در شهر تهران زده شد. یک ساعت بعد سرکوبگران رژیم وارد شدند و درگیری آغاز شد. و اینچنین بشکه باروت خشم مردم ایران گر گرفت و منفجر شد.

26 شهریوررژیم می خواست مراسم حاکسپاری مهسا امینی را با ارعاب کنترل کند، نه تنها نتوانست ، بلکه قیام در 4 شهر دیگر سقز مهاباد وسنندج و گوهر دشت شعله کشید.

27 شهریور قیام جهش کرد و از 4 شهر به 27 شهر و روزهای بعد به 190 شهر از 31 استان در سراسر ایران گسترش پیدا کرد.

28 شهریور قیام علاوه بر شهرها در دانشگاهها و بازار هم شکل گرفت. در این روز آتش نیز به صحنه قیام وارد شد و مراکز سرکوب و بسیج نیرو و خودرو ها و امکانات دشمن را در آتش قیام سوخت.

از شروع مهرماه قیام مردم آتشین تر شد . و مردم و جوانان نه تنها مرعوب نشدند بلکه برای دشمن با شعار «تا انقلاب نکردیم به خانه برنگردیم» روشن ساخت که هدف قیام فقط ابراز خشم و اعتراض نیست، بل انقلاب است. همپای این شعار، در عمل نیز قیام یک گام به جلو برداشت و در مقابل سرکوب و شلیک رژیم آتش (کوکتل) به صحنه آورده شد. و اینچنین ترس را به اردوی سرکوب بازگرداند.

هرتاکتیک رژیم مانند استفاده از آمبولانس و خودروهای شرکت ها و هلال احمر برای جابجایی نیروهای سرکوبگرش توسط مردم شناسایی و پاسخی آتشین دریافت کرده است. روند قیام نشان میدهد پاسخ مردم به دستگاه سرکوب، آتش بیشتر بوده است وخشونت و سرکوبی هر چه بیشتر رژیم، شجاعت افزون تر از سوی جوانان می آورد و از شعارهای انحرافی هم که قبلا ماموران رژیم سر میدادند خبری نیست و با شعاری که از دل دانشگاه بیرون آمد: « اسمش شده انقلاب»، به مسیر اصلی یعنی سرنگونی نظام وارد گردیده است.

از هفته دوم قیام تا کنون هر روز خبر مجازات سرکوبگران در فضای مجازی پخش می شود . مردم در دره درازکرمانشاه در پاسخ به شلیک سرکوبگران ، از سوی مردم جوابی قاطع با سلاح گرم داده شد و 5 نفر از نیروی سرکوبگر از پای درآمدند . در چند مورد عملیات به آتش کشیدن پایگاههای دشمن با کوکتل همراه با فیلم و عکس خبر از جا باز کردن آتش می دهد. بدین ترتیب انقلاب در مسیر خود در حال ورود به مرحله «آتش جواب آتش» است . استمرار حلقات آتش کانون ها زنجیره آتشی را می سازد که در اوج آن به ارتش بزرگ خلق بالغ شود که به مثابه بازوی استوار مردم ایران وظیفه خلع ید از تمامیت رژیم را بر عهده دارد.

هفته سوم قیام ورود دانش آموزان و کارگران اعتصابی را به صف انقلاب نشان میدهد. یورش دستگاه سرکوب به دانشگاه شریف در آعاز هفته چهارم حاکی از تحول جدیدی در صف انقلاب است. این در حالی است که اکثر شهرهای کردستان به مثابه استان زادگاه قیام علاوه بر شرکت روزانه در قیام برای پاسداشت خون دختر خود پیشتازی اعتصاب در تمام دوران قیام را بر دوش خود حمل کرده است.

پیشرفت مراحل یک قیام بزرگ را می‌توان به حرکت در کوهستان و گذر از پیچ‌وخم‌های گوناگون تشبیه نمود که در هر خم و گردنه‌یی، رخ‌دادهای پیش‌بینی ناشده ظاهر می‌شوند و در هر چشم‌اندازی باید منتظر تحولی ناشناخته بود.

در هفته پنجم یورش نیروهای ویژه سرکوب ولایت موسوم به نوپو به زندان اوین برای قتل عام زندانیان قیام و تکرار قتل عام سربداران سال 67 تعدادی از فرزندان اسیر ملت ایران را به خون میکشند اما با حضور مردم تهران در پشت دیوارهای اوین، با شکست مواجه شد و فریاد زندانیان قهرمان ساعتی پس از یورش به سراسر جهان رسانده شد. اکنون در آغاز ماه دوم لکوموتیو انقلاب در حال پیشروی است، اتاق فکر رژیم مستاصل و زخمی در فکر طرحهای سرکوبگرانه برای مهار، و جوانان و کانون های شورشی در نبردی نابرابر درحال گسترش قیام به شهرها و محله های بیشتری آنها را به چالش مرگ و زندگی کشانده اند وکفه ترازوی تعادل قوا را در کف خیابان ها به نفع خود چرخانده اند.

رسمیت کلمه انقلاب

این روز ها همه از انقلاب سخن میگویند . همه کسانی که با کلمه انقلاب در ستیز بودند و آن را نشانه رفتارخشن انسان قرن نوزدهمی میدانستند که به تاریخ پیوسته است و مجاهدین را بخاطر پیشبرد آن در ایران خشونت طلب معرفی میکردند، حالا از حامیان انقلاب شده اند. بعضی رسانه های خارجی یا فارسی زبان خارج کشور که تا کنون از زبان خبرنگاران خود یا باصطلاح تحلیلگران مزد بگیر و حتی فلاسفه پسامدرنیسم چنین تئوری می بافتند که عصر انقلابات سپری شده است، و ترکش مقوله انقلاب تا دهه هفتاد در قرن بیستم بیشتر برد نداشته است، در عصر پسامدرنیسم و اینترنت دیگر مجالی برای انقلاب و قهرمان بازی در مبارزه متصور نیست! تا آنجا که بقول زنده یاد هزار خانی از ادبیات سیاسی واژه های مبارزه و انقلاب را حذف کرده و به جای آن «کنش و فعالیت» گذاشتند و جای رزمنده و مبارز نیز «کنشگر و فعال سیاسی» را جایگزین کردند، حالا شگفتا که ناچار شده اند خبر از انقلاب در ایران بدهند.

ایرانی که بوی نفتش نگذاشت بوی خون فرزندانش به مشام برسد! موارد زیر بخشی از انعکاسات آنها است. «این گسترده‌ترین، شدیدترین، سرسختانه‌ترین و جسورانه‌ترین تظاهرات تا به ‌امروز است». «این یک انقلاب است که در ایران جریان دارد.» «در ایران داود دارد جالوت را پایین میکشد.» «زنان قهرمانان ایام مدرن هستند » «انقلاب فرانسه هم با قیام زنانی که از گرانی به تنگ آمده بودند شروع شد که به سمت ورسای راهپیمایی کردند.» و…. برغم اذعان و اعتراف مقامات سیاسی بین المللی و مطبوعات و رسانه های خارجی به انقلاب در ایران، در این میان اما تلویزیون ایران اینترنشنال «من و تو» و بی بی سی و صدای آمریکا در کنار شاه و شیخ قیام آتشین را با حذف شعار اصلی و محوری مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، به یک کنش مدنی فمینیستی وضدحجاب تقلیل داده و در برنامه های تماس با مخاطبین شان و قیام کنندگان، آنها را به دوری از خشونت فرا میخوانند! در این تماسها هر آنچه قیام کنندگان از سرکوب پاسداران میگویند سانسور میشود وتقریبا سرکوب خونین و شدید در کف خیابان را نادیده میگیرند.

قیام و حواشی

چند ویژگی قیام آتشین در دل خیابان های ایران، شگفتی ناظران داخلی و بین المللی را برانگیخته است لیدری زنان، استمرار ، سازمانیافتگی، آموزش، هماهنگی بالا و جنگ خیابانی با تاکتیک بزن دررو از جمله ویژگیهایی است که گفتمان های مختلفی را بر سر رهبری آن به میان آورده است . عده ایی که برآتش از دور هم دستی ندارند میگویند: این قیام رهبری ندارد و رهبری سرانجام از کف خیابان زاده می شود! عده ایی دیگر که خوش نشین های کافه های دو سوی و ساحل آتلانتیک هستند که پز فرهنگ مدرنیته می دهند و از فلاسفه پسامدرنیسمی! تغذیه میکنند، میگویند: رهبری به شکل هرمی معنا ندارد الان عصر رهبری افقی است! و خلاصه اینکه همه رهبرند! معنای فارسی سلیس آن این است که با گشاد کردن جای رهبری برای خودشان جا رزرو کنند ! پیروان همزاد شیخ شیاد هم معتقدند که روح سرگردان رضا خان است که شاد گشته و جوانان را به کف خیابان کشانده و الهام می بخشد! جل الخالق از این همه پخمگی یا وقاحت ؟ یا هر دو! عده ایی که خود را هم مبارز و هم فرهیخته می دانند و از قضا زخم رژیم را هم بر تن دارند ضمن برشمردن سجایای زیادی برای این انقلاب از جمله اینکه رنسانس و زنانه و سکولار است که البته درست هم بر می شمارند، رهبری را در استفاده از شبکه پیچیده دنیای مجازی خلاصه میکنند و قاصر از نام بردن هویت عنصر انسانی پشت شبکه پیچیده مجازی هستند! این در حالی است که رژیم بعد از گذشت یک هفته از قیام، شبکه اینترنت داخلی و خارجی را قطع کرده است. و فقط در بعضی از مواقع روز قطره چکانی برای مقاصد امنیتی و اقتصادی خودش باز میکند. براستی استمرار قیام چگونه ممکن شده است ؟ انکار هویت عنصر انسانی چه با اینترنت و چه وقتی که اینترنت قطع است و قیام استمرار دارد چه دلیلی می تواند داشته باشد جز اینکه اعتراف، راه به انکار هویت خودشان می برد؟

ضرب المثل انگلیسی میگوید: آنچه که پر دارد و منقار و پرواز می کند شک نباید کرد که پرنده است و فیل نیست! بله آنچیزی که رسمش را به بیان های مختلف می گویند و در کف خیابان هم دیده می شود و جریان دارد , اسمش کانون شورشی است که به مثابه موتور محرک هم آموزش یافته است هم سازمانیافته و هماهنگ وهم دارای پیشینه وشناسنامه است. شک نباید کرد که آنها فقط جوانانی سرگردان به تنگ آمده و تصادفی به هم پیوسته نیستند که اگر چنین بود بیشتر از دو سه روز در اختناق مطلق آخوندی دوام نمی آورد. با این حال بعضی از آوردن اسمش دچار لکنت زبان می شوند آنها هم بقول اطبا در اندیشه نگرش دچار شکستگی خاصره و خطای باصره هستند!

حقیقت را از زبان دشمن شنیدن معمولا سخت یا غیرممکن است اما وقتی مجبور به اعتراف حقیقتی میشوند حاکی از اهمیت و انکارناپذیری آن است. زیرا رابطه دشمن و نیروی رزمنده رابطه مرگ و زندگی است و آنها هیچگاه حاضر به بیان قدرت مخالفین خود نمی شوند مگر آنجا که عدم بیان باعث غفلت نیروی سرکوبشان بشود. در این صورت همراه با شیطان سازی به تهدید مستقیم روی می آورند، و یا با هشدار به نیروی خودی به ناچار مجبور به اعتراف میشوند. از همین رو با پرداختن به اعترافات رژیم از کف خیابان، نوری به فهم موضوع بیافکنیم.

روایت مستقیم جواد موگویی بازجو-خبرنگار-مستند ساز:

«ما در تهران، ۴۰۰هزار خانواده اعدامی مجاهدین خلق داریم. برخی‌ کف خیابان کاملا حرفه‌ای عمل می‌کنند. معلوم هست سازمانی‌اند‌.»

احمد راستینه عضو کمیسیون فرهنگی مجلس: «مردم، امروز دست مجاهدین در ایجاد آشوب در کشور را به‌وضوح می‌بینند» (خبرگزاری مهر آخوندی ـ ۲مهر).

کرمی، عضو دیگر مجلس، منشاء اغتشاشات «خیمه‌گاه مجاهدین است» و «الآن اصل نظام را هدف قرار گرفته است».

کارشناس تلویزیون حکومتی هم روی آنتن زنده می‌گوید این «اعتراضات بی‌سابقه است در هیچ دوره‌یی اعتراضات به این شکل نبوده و با فراخوانی که سازمان مجاهدین خلق داد شکل گرفت» و می‌نالد که در این قیام «اصل نظام نشانه است».

بله برخلاف آنان که موقع تلفظ کانون های شورشی دچار آلزایمر میشوند، خود رژیم به مانند غریق آب از سر گذشته ناچار به اعتراف و دادن آدرس دشمن اصلی است. در اوج جنبش فلسطین بعد از جنگ کرامه ابو ایاد مرد شماره 2 فتح گفت: حکام عرب بیش از اسراییل از رشد فتح ترسیده اند زیرا حس میکنند موجودیت شان بخطر افتاده است! حالا هم جبهه متحد خوش نشین ها، اصلاح طلبان ریزشی، جمهوریخواهان ثناگوی سلطنت! و پیروان ژن نرینه موروثی مقدس! احساس خطرشان از رشد و گسترش کانون های شورشی کمتر از رژیم نیست از این رو کلمه کانون شورشی و شعار محوری کف خیابان مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، درادبیات آنها کلام ممنوعه شده است.

همه تجارب جنبش­های سیاسی و انقلاباتی که به پیروزی رسیده اند در تاریخ سیاسی عصر جدید نشان نمیدهد که این رهبری، بطور مستقیم از خیابان زاده شده است، بلکه این رهبری باید پیشینه داشته و آزمون پس داده باشد تا بتواند کف خیابان را بحرکت درآورد. آنها آگاهانه کمبود و خلاء آتش را با نبود رهبری جابجا میکنند زیرا هم از آتش هراسانند و هم مقوله رهبری در فرهنگ تاجر منشانه شان کالای بچنگ آوردنی است. بدون تردید انقلاب برای پیروزی در قدم های پیش رو باید کمبود آتش را رفع کند. الزام آن تلاش ما در خارج از میهن، برای برسمیت شناختن حق دفاع مردم ایران در ارگانها و مجامع بین المللی است. البته همچنانکه در نوشته روی دیوار پاریس در بالا آورده ام «ما درخواست نمی‌کنیم. ما تقاضا نمی‌کنیم. ما به کرسی می نشانیم.» در این مسیر بیش از نیم قرن تجربه سازمان مجاهدین خلق و رهبری مقاومت گنجینه ذیقیمت و سرمایه ملت ایران و پشتوانه قیام و انقلاب است. لکوموتیو انقلاب قانونمند و نه به تصادف به پیش میرود. منطقی و سنجیده به پیش بتازیم.

نعمت فیروزی

21 اکتبر 2022
26 مهر 1401