ایساک چوتینر در نیویورکر نوشت: بامداد جمعه قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس شاخه برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در فرودگاه بینالمللی بغداد به دستور رئیسجمهور ترامپ ترور شد.
سلیمانی مسئول انجام بخش اعظم اقدامات نظامی و دیپلماتیک ایران طی یک دهه گذشته بوده، اقداماتی که از پشتیبانی رژیم بشار اسد در سوریه گرفته تا نبرد علیه داعش در عراق را شامل میشد. البته با رفتن او این سؤال پیش میآید که از این به بعد سیاست ایران در سوریه، عراق، لبنان و جاهای دیگر چگونه پیش خواهد رفت.
به نوشته «انتخاب»، ولی نصر، استاد دانشکده مطالعات بین المللی دانشگاه جان هاپکینز و مشاور ارشد وزارت امور خارجه در دوران دولت اوباما در یک مصاحبه گفت: سلیمانی بیش از دو دهه است که با شبه نظامیان شیعه و همچنین سایر گروههای منطقه همکاری گستردهای داشته است.
او همچنین دوست صمیمی احمد شاه مسعود، فرمانده افسانهای افغان بود که علیه طالبان میجنگید. وی به عنوان فرمانده سپاه قدس مسئول مستقیم روابط با حزب الله بود. سلیمانی پس از سال 2003 در زمینه ایجاد گروههای شبه نظامی در عراق فعالیت کرد و نقش عمدهای هم در روی کارآمدن دولتهای این کشور داشت. وی همچنین در سازماندهی شبه نظامیان شیعه در کنار رژیم اسد در سوریه نیز نقش بسزایی داشت و احتمالا بتوان گفت که او مهمترین چهره در هماهنگی فعالیتهای نظامیای بود که رژیم اسد را در زمان قیام سوریه نجات داد.
گزارش شده که پس از ملاقات او با پوتین در کرملین بود که رئیسجمهور روسیه متقاعد شد تا برای حفظ اسد دست به کار شود. علاوه بر اینها تمامی گروههای کوچکتر در کویت، بحرین و جاهای دیگر منطقه همگی تحت فرمان او بودند.
اگر قرار بود او خودش را توصیف کند، احتمالاً باید از خود به عنوان فرمانده منطقهای کلیه عملیات امنیتی، اطلاعاتی، نظامی ایران در منطقه نام میبرد، به بیان بهتر نقش او دقیقا معادل نقش فرمانده سنتکام برای آمریکاییها بود. سلیمانی برای مدت طولانی در این مقام به عنوان فرمانده سپاه قدس فعالیت میکرد.
در طول این مدت او نه تنها با رهبران شبه نظامیان و فرماندهان شبه نظامی مانند حسن نصرالله بلکه با سران کشورها مانند بشار اسد، مسعود بارزانی رئیس اقلیم خودمختار کردستان و با همه نخست وزیران عراق ارتباط داشت. همه آنها شخصاً او را می شناختند و با او سر و کار داشتند به طوری که ساعتها با او مذاکره میکردند.
در ایران زمزمههایی هم وجود داشت مبنی بر اینکه او ممکن است رئیس جمهور بعدی باشد.
ایران تصمیم گرفت که رژیم اسد را به هر قیمتی حفظ کند. بدون سلیمانی و ایران، اسد در قدرت نمیماند و رژیم او خیلی زود سقوط میکرد. بدون سلیمانی و ایران، شکل عراق پس از سال 2003 نیز قطعا متفاوت میبود و به نظر من سلیمانی وظیفه محافظت از ردپای ایران در منطقه را بر عهده داشت.
سلیمانی به غیر از ایران در لبنان و عراق هم حامیانی دارد. بیست هزار یا سی هزار نیروی شبه نظامی عراقی وجود دارند که تحت فرمان او بودند. نمیشود پیشبینی کرد.