پاسخی به هوچی‌گری نخ نماشده مایکل روبین – علی صفوی

اقتباس شده از سایت مجاهدين خلق ایران 

سایت‌های زنجیره‌یی وزارت اطلاعات (انجمنهای نجاست موسوم به نجات و هابیلیان) و مزدوران پیشانی سیاه و افشا شده (از قبیل سیامک نادری، مصداقی و خدابنده) و سایت‌های بقایای شاه (یونیکا، ایندیپندنت فارسی، مشروطه و کیهان لندن و…) لجن‌پراکنی‌های مایکل روبین را که در خدمت به رژیم آخوندی سابقهٔ دور و دراز دارد، منتشر کرده‌اند. اما هیچیک از آنها حتی اشاره‌یی به پاسخ‌های علی صفوی از سوی مجاهدین و مقاومت ایران را که در تاون هال منتشر شده نکرده‌اند. ذیلاً ترجمه فارسی دو مورد از جواب‌ها را که در ۱۵ژانویه ۲۰۲۳ و  ۲۴ ژانويه ۲۰۲۳ در تاون هال منتشر شده ملاحظه می‌کنید.

یادآوری می‌کنیم که کد «منفور» بودن مجاهدین و این‌که در میان مردم ایران پایگاهی ندارند توسط وزارت اطلاعات رژیم آخوندها ابداع شده و ورد زبان رژیم و مزدورانش از شمخانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم، پاسدار محسن رضایی سرکردهٔ سابق سپاه و حداد عادل عضو تشخیص مصلحت نظام تا ابراهیم خدابنده گرداننده انجمنهای نجاست و محمد جواد هاشمی‌نژاد (هابیلیان شعبه وزارت اطلاعات در مشهد) بوده و نشخوار آن توسط تفاله‌های شاه و شیخ در خارج از ایران تازگی ندارد. آخوند روحانی، پاسدار جنایتکار رمضان شریف سخنگوی سپاه و دژخیم غریب آبادی معاون بین‌الملل قضاییه جلادان مجاهدین را «منفورترین گروهک تروریستی» خوانده‌اند که مزید بر شرف و افتخار این سازمان در ۵۷سال مبارزه با دیکتاتوریهای ارتجاعی شیخ و شاه است.

مایکل روبین نیز به‌طور سنتی هر سال پس از گردهمایی‌های بزرگ مقاومت ایران به فرموده مأموریت لجن‌پراکنی را انجام داده و بعضاً جواب‌های لازم را از جمله در ۱۶اوت ۲۰۲۲ دریافت کرده است.

تاون هال – ۲۴ ژانویه ۲۰۲۳ – علی صفوی

An Answer to Michael Rubin’s Threadbare Ruse

پاسخی به هوچی گری نخ نماشده شده مایکل روبین

قیام ایران در پنجمین ماه خود است و انقلابی در راه است. در همین حال، مایکل روبین با فحاشی علیه اپوزیسیون اصلی آن، مجاهدین خلق به نفع استبداد مذهبی در حال فروپاشی سینه می‌زند. روبین که آشکارا و بشدت از پاسخ ۱۰ ژانویه من به مطالب مبتنی بر شایعاتش، مانند جوابیه‌های قبلی‌ام در ۱۶ اوت و ۵ نوامبر ۲۰۲۲ که واشینگتن اگزمینر از چاپ آنها با نقض آشکار بیطرفی و توازن ژورنالیستی، خودداری کرده است، خشمگین است، کماکان القاب تحقیرآمیز چند دهه رژیم علیه مجاهدین خلق را نشخوار می‌کند که موجب نگرانی در مورد از ضامن خارج شدن جدی اوست.

پس از دو دهه اصرار بر تبلیغات رژیم، امروز واقعیت‌های سرسختی در مقابل روبین قرار دارند:

۱-ولی فقیه علی خامنه‌ای علناً در مورد نفوذ فزاینده مجاهدین خلق در قیام های اخیر هشدار می‌دهد.

۲-سپاه پاسداران مستأصل صراحتاً تهدید می‌کند که برای نابودی اشرف-۳، محل استقرار مجاهدین خلق در آلبانی، موشک‌هایی به اروپا پرتاب خواهد کرد.

۳-وزارت اطلاعات به خود می‌بالد که بلافاصله پس از پخش خبر بازداشت «چند تیم» از جوانانی که «حمایت لجستیکی» از سازمان می‌کردند، «شبکه» دیگری را در داخل ایران بازداشت کرد که به مجاهدین خلق کمک مالی می‌کرد.

۴-و در سطح بین المللی، تنها در چند هفته گذشته، اهداف مجاهدین خلق قویا توسط قانونگذاران و شخصیت‌های برجسته غربی در یک سری از کنفرانس های بزرگ در ایالات متحده، کانادا، فرانسه، بریتانیا، بلژیک، ایتالیا و ایرلند و جاهای دیگر مورد استقبال قرار گرفته است.

با توجه به این واقعیت‌ها، داد و فغان روبین مبنی بر “این یک فرقه است، به شما می گویم!” در عمق چاه باطل محو می‌شوند با این حال، روبین که در حاشیه‌های دیوانه‌های سیاست آمریکا قرار دارد، حاضر به پذیرش واقعیت نیست.

در جدیدترین گریه و زاری خود، روبین بی سر و صدا بار امر اثبات را به من منتقل می کند. درخواست تکراری روبین مبنی بر اینکه اعضای مجاهدین خلق باید به او ثابت کنند که با رهبری آن اختلاف دارند، نه تنها جیغ و دادهای کودکانه است، بلکه منعکس کننده خواسته‌های بازجویان و شکنجه‌گران رژیم در “کمیسیونهای مرگ” است. در بستر تاریخ آمریکا، این مانند این است که افسران ارتش کنتانینتال را در بالای ارتفاعات بروکلین «عضو فرقه» خطاب کنیم، مگر اینکه ثابت کنند که در بحبوحه جنگ های ۱۷۷۶ در نیویورک نامه های اعتراضی به جورج واشنگتن نوشته بودند!

او نام “فرقه” منبعث از رژیم را با این ادعا که صرف اتفاق نظر سازمان در مورد مسائل سیاسی برخلاف وجهه‌اش به عنوان یک اپوزیسیون سیاسی مشروع است، منطقی ارائه می کند. با این حال، بر اساس استدلال درهم و برهم روبین، دموکرات‌های مجلس نمایندگان که ۱۱ بار به اتفاق آرا به حکیم جفریز به عنوان رئیس مجلس رأی دادند – با علم به اینکه هیچ شانسی برای پیروزی وجود ندارد – نیز رفتار فرقه گرایانه از خود نشان می‌دهند.

نه، روبین نمی‌تواند بقبولاند که عجیب است که اعضای مجاهدین خلق در مورد موضوعات هم نظر باشند. داستان مجاهدین مسابقه ملکه زیبایی نیست. آنها به یک مقامت عظیمی در برابر یک دیکتاتوری بی‌رحم که مصمم به نابود کردن همه نسل آنها (همانطور که تهران در سال 1988 تلاش کرد)، دست یازدیده‌اند. بنابراین، بهتر است اینرا را باور کنید: وحدت در آرمان یک سلاح استراتژیک است که آنها حاضر نیستند آن را زمین بگذارند. به همین دلیل است که رژیم و مشاطه‌گرانش به نحو دیوانه واری خشمگین هستند.

اعضای مجاهدین خلق در این باور که مردم ایران سزاوار یک حکومت دموکراتیک، سکولار و مترقی هستند؛ که انتخابات آزاد و عادلانه به این هدف خواهد رسید؛ که ایران نه باید کانون تروریسم باشد و نه یک تهدید هسته ای؛ و اینکه مجازات اعدام باید لغو شود، کاملاً بدون شکاف هستند. روبین باید توضیح دهد که چگونه همه اینها نمونه یک فرقه است و نه ظرفی برای افتخار و غرور ملی.

باصطلاح حقایقی که روبین از آرشیو تبلیغاتی تک رنگ تهران بیرون کشیده است، بیش از آن چیزی که بتوان شمرد، توسط دانشگاهیان، کارشناسان، دانشمندان، رهبران سیاسی و ناظران معتبر در سراسر جهان رد شده‌اند. ناگفته نماند ۲۰ حکم دادگاه بزرگ و تاریخی در ایالات متحده و اروپا، که برچسب “تروریستی” را علیه مجاهدین خلق در هم کوبید، شاهکاری است که در تاریخ جنبش های سیاسی جهانی بی‌رقیب است. حتی نلسون ماندلا فقید تا سال ۲۰۰۸، یعنی ۱۵ سال تمام پس از دریافت جایزه صلح نوبل، رسماً توسط ایالات متحده “تروریست” شناخته می شد.

دروغپردازی‌های روبین و بازسازی فرصت‌طلبانه اتهامات قبلاً بطلان کشیده شده درباره «خشونت» مجاهدین خلق علیه یک دیکتاتور فاسد و بی‌رحم و تحت حمایت ایالات متحده در دهه ۱۹۷۰، صرفاً تلاشی افلیج برای سفیدسازی جنایات نفرت‌انگیز شاه است. او امروز قطعاً می‌شنود که نسل جوان ایران شعار می‌دهند: ”مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر.”

در دنیای واقعی، مجاهدین خلق یک جنبش ۵۷ ساله عمیقاً ریشه‌دار است که چشم‌انداز آینده‌ای دموکراتیک را به ۸۵میلیون ایرانی ارائه می‌کند. این یک آرمان متعالی است که بیش از ۱۰۰هزار شهید از جمله ۳۰هزار تن تنها در سال ۶۷ جان خود را فدای آن کردند.

در سطح بین المللی، این سازمان ارتباطات گسترده‌ای با احزاب سیاسی و رسانه‌ها در آمریکا و کانادا و همه کشورهای اروپایی و بسیاری از کشورهای دیگر جهان دارد اکثریت در کنگره ایالات متحده و پارلمان های ملی در اروپا از مجاهدین خلق حمایت کرده‌اند که به روزهایی بازمی‌گردد که روبین هنوز در مورد برگزاری جلسه فارغ التحصیلی دبیرستان خود وسواس داشت.

فرقه‌ها نمایشی تک نفره هستند. از سوی دیگر، سازمان مجاهدین خلق دارای یک نهاد تصمیم‌گیری جمعی است و کاملاً در مورد برنامه‌ها و مواضع سیاسی‌اش شفاف بوده است و ده‌ها همایش بزرگ با اعضا و مسئولان خود با حضور صدها روزنامه‌نگار و چهره‌های برجسته خارجی از پنج قاره جهان برگزار کرده است.

روبین به سادگی می‌خواهد واقعیتی جایگزین را ترسیم کند. اما همانطور که مهاتما گاندی گفت: “خطا به دلیل تکرار چندباره اش به حقیقت تبدیل نمی شود، و همچنین حقیقت به خطا تبدیل نمی شود زیرا هیچ کس [در این مورد، مایکل روبین] آن را نمی‌بیند.”.

جنگ صلیبی رقت بار روبین، به عنوان بلندگوی تهران در واشنگتن، علیه مجاهدین خلق، در بستر سابقه نگران کننده او معنی پیدا می کند. بیایید به غرور آفرین‌ترین لحظات او نگاه کنیم:

تولید شهرت با تبلیغات

۱ـدر سال ۲۰۱۴، روبین با تحقیقاتی مرتبط شد که قرارداد چند میلیون دلاری امارات    رافاش کرد.Camstoll متحده عربی با شرکت روابط عمومی

۲ـ در سال ۲۰۰۶ نیویورک تایمز یک داستان صفحه اول منتشر کرد که در آن افشا شد که  روبین وابستگی‌های خود را با یک شرکت روابط عمومی دیگربنام Lincoln Group

که در عراق فعالیت می‌کرد، به طور نادرست پنهان کرده است. روبین به آنها “درباره محتوای کارزار تبلیغاتی در عراق” مشورت داده بود.

۳ـ یکی از افسران سابق نیروی هوایی گفت، روبین و همراهان «تبلیغات» تولید می‌کردند. “آنها کمی اطلاعات را گزینشی انتخاب می کردند و آنرا را بسیار هیجان انگیزتر می کنند.” 

ماجرای عجیب چلبی

  • ۱ـدر سال ۲۰۰۴ مقامات اطلاعاتی آمریکا فاش کردند که عراقی مورد علاقه روبین، احمد چلبی، اسرار آمریکایها را به تهران منتقل می کند.
  • ۲ـمنافع روبین-چلبی با تهران در مقابل مجاهدین خلق روی هم افتاده بود. رابطین چلبی در وزارت اطلاعات و سپاه خواهان شیطان سازی مجاهدین خلق بودند.
  • ۳ـاکنون به راحتی می توان فهمید که چرا طغیان های ضد مجاهدین خلق روبین در صدها ،SNNمقاله تولید شده توسط رسانه های رژیم مانند الف، رجا نیوز، ، فردا نیوز، مهرنیوز، بولتن نیوز، و ایسنا و بسیاری دیگر منتشر می شود.

آنچه در تهران اتفاق می افتد در تهران می ماند

۱ـروابط روبین با تهران عمیق تر هم هست و به دهه ۱۹۹۰ باز می‌گردد. او در اولین دیدار خود «سخنرانیش» در ارگانهای وزارت خارجه رژیم را یادآوری می کند.

“۲ـمن از تابستان ۱۹۹۶ لذت بردم و در میان بسیاری از افرادی که ملاقات کردم دوستان صمیمی پیدا کردم.” اما اسرار زیادی در مورد اینکه او با چه کسی نشست و برخاست داشته است وجود داشته است.

۳ـدر تهران، ظهور عجیبی داشت: “مخالف قابل قبولی برای حکومت فعلی وجود ندارد. ایرانیان از مجاهدین خلق متنفرند.” او بعداً نوشت که نمی‌خواهد سفرهای آتی به ایران را به ”خطر بیندازد.”

به طور خلاصه، روبین یک پروپاگاندیست ورشکسته است – و در عین حال یک ورسیون دست و پا چلفتی آن. نگرش‌های متکبرانه او نسبت به مردم ایران، اپوزیسیون سازمان یافته آنها، و رهبری زنان مجاهدین خلق، باقیمانده نفرت‌انگیز دوران گذشته استعماری است. در قرن بیست و یکم، امثال ایدئولوژیک روبین نمی توانند نوستالژی خود را نسبت به دوران برتری تلقی کنند (شاید به همین دلیل است که او سلطنت پهلوی را تحسین می کند.)

تعصب نواستعماری روبین روی دیگر سکه طرز فکر زن‌ستیزانه اوست. او شدیدترین دشمنی خود را با مریم رجوی، نماد زنان توانمند ایرانی، که رهبری ائتلافی کثرت‌گرا و دموکراتیک را به عنوان رئیس‌جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران رهبری می‌کند، بارز می‌کند.

محقق کاترین وسینگر می‌نویسد: استفاده سهل‌انگارانه و بیش از حد ساده شده از کلمه فرقه «تعصب و دشمنی را به همان اندازه توهین‌های نژادی و کلمات توهین‌آمیز برای زنان به نمایش می‌گذارد.»

من روبین را در برابر مجموعه ای از سوالات برای پاسخ به آنها قرار می دهم:

۱ـروبین در سال ۱۹۹۶ به دعوت چه کسی چهار ماه را در ایران گذراند. چه کسی هزینه اقامت او و ویزای او را ترتیب داده است؟

۲ـدر سال ۱۹۹۹، روبین از طریق سازمانی به ایران سفر کرد که برخی از آنها توسط رژیم ایران “برای دستکاری سیاست خارجی آمریکا با تنظیم شرایط بحث از سالها قبل” استفاده می شود. چرا او در این ابتکار شرکت کرد؟

۳ـخود روبین اعتراف می کند که برخی از مخاطبین «آکادمیک» او در ایران برای وزارت اطلاعات «کار می‌کردند». با توجه به اینکه «فرستادن هر محققی به ایران مستلزم تعظیم خواسته‌های آیت‌الله است» آیت‌الله ها در ازای اجازه دادن به ایشان برای «تحقیق» در ایران چه درخواست‌هایی داشتند؟

۴ـاو در سال ۱۹۹۹ در ایران با «حضار حدود ۵۰۰ نفر از دانشگاهیان، دانشجویان، متکلمان و مقامات دولتی» تبادل نظر کرد. مسئولین و «دانشگاهی‌ها» چه کسانی بودند و از آن زمان تاکنون با هیچ یک از آنها ارتباط برقرار کرده است؟ این همان سالی است که رژیم به بیرحمانه‌ترین وجه جنبش دانشجویان را سرکوب کرد.

۵ـبه روزترین گزارش او از افکار عمومی در ایران، به ویژه در مورد مجاهدین خلق، به ربع قرن پیش (در سال ۱۹۹۹) برمی‌گردد. اما، حتی در آن زمان، او اعتراف می‌کند که «افراد بپا» او را از تماس با «ایرانی‌های معمولی، به‌ویژه خارج از تهران» منع کرده‌اند. بنابراین، بر اساس چه تحقیقات علمی، او با اطمینان به این نتیجه رسید که مردمی که حتی نمی‌توانست با آنها صحبت کند، در واقع از مجاهدین خلق «تنفر دارند»؟

تاون هال – فهم جنگ صلیبی مایکل روبین علیه مجاهدین

علی صفوی

روز از نو، روزی از نو! هر بار که مقاومت ایران پیشرفت‌های سیاسی می‌کند، مایکل روبین کارشناس خودخوانده با تلاش برای حمله به مخالفان اصلی مجاهدین خلق به نجات رژیم می‌شتابد.

روبین در آخرین خزعبلات خود (واشنگتن اگزمینر، ۱۹ و ۳۰ دسامبر ۲۰۲۲ و ۲ ژانویه ۲۰۲۳)، از مجاهدین خلق با نام اختصاری انحصاری رژیم ام ک او یاد می کند و آن را «منفورترین گروه در داخل ایران» و یک «فرقه» می‌نامد. او همچنین به فهرست برجسته و رو به رشدی از مشاهیر بین‌المللی حامی جنبش انتقاد می‌کند.

رگبار حملات مستمر روبین علیه مجاهدین شک جدی را برمی‌انگیزد. مسئله فقط این نیست که او از نظر روشنفکری ناصادق و تنبل و به نحو خطرناکی از اینکه دولت‌ها (از جمله دولت خودش) چگونه عمل می‌کنند، بی‌اطلاع است. او یک تبلیغاتچی است؛ کسی که به نحو فزاینده ای یک فرستاده ارگانی مشابه وزارت آگاه سازی عمومی و تبلیغات رایش سوم را تداعی می کند.

جدیدترین حملات روبین بدون شک در واکنش به مجموعه‌ای از کنفرانس‌ها در ایالات متحده، کانادا، بریتانیا، بلژیک، ایتالیا و ایرلند و غیره می باشد که در آن قانونگذاران و شخصیتهای برجسته سیاسی از همه طیف های سیاسی حمایت خود را از مجاهدین خلق اعلام کردند و شورای ملی مقاومت ایران را به عنوان دیرپاترین جایگزین برای دیکتاتوری دینی ایران برسمیت شناختند، ائتلافی که سازمان مجاهدین خلق در آن عضویت دارد.

روبین از همان صفحه نتی که مقامات رژیم از بالا تا پایین به نقش سازمان مجاهدین خلق در هدایت قیام عظیم اخیر که اکنون چهارمین ماه خود می گذرد، می نوازند، استفاده می‌کند. همانطور که در مورد مزخرفات افتراآمیز قبلی او شاهد بودیم، دستگاه تبلیغاتی رژیم به سرعت اقدام به چاپ مجدد آخرین دعاوی وی کرد. انجمن موسوم به نجات، که سفارت ایالات متحده در لندن در سال ۲۰۰۸ اعلام کرد، «به عنوان اهرمی به لابی‌ها و تلاش‌های تبلیغاتی رژیم ضد مجاهدین خلق با مخاطبان غربی کمک می‌کند، به سرعت آخرین مطلب او را درج کرد. سوز و گداز مضحک او توسط امثال باشگاه خبرنگاران جوان سپاه قدس و کیهان که بلندگوی کسی جز رهبر رژیم علی خامنه ای نیست، تکرار شده است.

۱۷ سال پیش، من اتهامات بی‌اساس و مضحک قبلی او علیه مجاهدین خلق را با جزئیات کامل رد کردم، تعجبی ندارد که روبین پاسخی به آن نداده است و همچنان همان صحبت‌های قدیمی را تکرار می کند. چرا؟

آیا منصفانه نخواهد بود که بپرسیم چه کسی به روبین دستور می‌دهد تا مجاهدین خلق را شیطانی جلوه دهد و در این شرایط خطیر برای رژیم طناب نجات پرتاب کند؟ به هر حال، هیچ کس نمی‌داند که روبین زمانی که در اواخر ۱۹۹۰ در ایران در دورانی که محمد خاتمی به اصطلاح میانه رو رئیس جمهور بود، زندگی و «تحصیل» کرد، دقیقاً چه کار می‌کرده است.

با سرعتی که او برای موفقیت‌های مجاهدین خلق گریه و زاری می‌کند، آیا می‌توان روبین را با یکی از نویسندگان پشت پرده آیت الله اشتباه گرفت؟ من نمی‌توانم با اطمینان بگویم. با این حال، باید توجه داشت که برهمگان روشن است که اطلاعات رژیم به دیگران دستور داده است که در ۸۰ درصد مواقع (برای کسب اعتبار) علیه خود حکومت دینی صحبت کنند، اما ۲۰ درصد مواقع چهره مجاهدین خلق را خراب کنند.

آخوندها با برخی از دانشگاهیان تماس گرفته‌اند تا در ازای دریافت پول به مجاهدین خلق حمله کنند. یک مورد را در نظر بگیرید: در سال ۲۰۱۰، روزنامه تورنتو سان گزارش داد که جان تامپسون، رئیس مؤسسه مکنزی، یک اندیشکده امنیتی، گفت: «مردی که با مأموریت ایران در کانادا مرتبط بود به او پیشنهاد ۸۰۰۰۰ دلاری» داد. وی گفت: «ایران در تلاش است تا کشورهای دیگر را به عنوان فرقه تروریستی معرفی کنند.»

و در سال ۲۰۱۷، شین هریس، که در آن زمان خبرنگار دیلی بیست بود و حالا خبرنگار واشینگتن پست است، در مقاله ای با عنوان «جاسوسان ایران تلاش کردند مرا عضو گیری کنند» در باره دریافت یک دعوت برای مسافرتی به ایران که هزینه تماماْ‌ تأمین می شد برای شرکت در کنفرانس در باره «تروریسم» دعوت شد که از او خواسته شد «میزان پول درخواستی اش» را بگوید.

رژیم برای همکاری با سایر مخالفان مجاهدین خلق، از جمله فلینت لورت و همسرش هیلاری‌مان لورت، کاملاً سخاوتمند بوده است. و، اخیراً، به‌عنوان بخشی از یک رسوایی فساد گسترده در پارلمان اروپا، یک “مشاور” یک حزب سیاسی بزرگ به‌عنوان بخشی از تحقیقات در مورد ادعای دخالت خارجی در بروکسل به مقامات ارجاع داده شد. متهم، الدار ممدوف، به‌طور معمول سازمان مجاهدین خلق را در رسانه‌ها و در پارلمان اروپا توهین می‌کرد. این یک امر اتفاقی نیست. جالب است که ممدوف نیز در سال۲۰۲۰ به دعوت وزارت‌خارجه رژیم به تهران سفر کرده بود.

در مورد پیشنهاد کودکانه او برای “حسابرسی از مجاهدین خلق”، شایان ذکر است که پس از یک تحقیق ۱۱ساله در مورد سوابق مالی سازمان مجاهدین خلق و شورا، که شامل بررسی کامل یک پرونده ۱۰۰۰۰۰ صفحه‌یی بود، یک قاضی بازپرس فرانسوی در سال۲۰۱۴ به این نتیجه رسید که هیچ مبنایی برای تأیید هر گونه تخلف مالی از سوی سازمان وجود نداشت و پرونده را بست.

در واقع، اثبات شده است که رژیم تلاش می‌کند سایرین را وادار کند مجاهدین را یک «فرقه تروریستی» قلمداد کنند. و برای این کار پول نقد خرج می‌کند که مطمئن شود چنین خواهد شد. روبین می‌گوید که برای بالابردن اعتبار خودش خود مدتی را در ایران گذرانده است. از آنجا او خیلی روی حسابرسی متمرکز است آیا نباید یک حسابرسی صورت گیرد که به هزینه کی و به دعوت چه کسی به ایران رفته است؟

تا آنجا که به حسابرسی مربوط می‌شود، کسی که باید مورد حسابرسی قرار گیرد خود روبین است. در سال۲۰۰۶، نیویورک تایمز گزارش داد که او به‌طور نادرست وابستگی‌اش به و پولی را که از یک پیمانکار خصوصی در عراق گرفته بود، پنهان کرده است. روبین گفت: “معمولاً وقتی سفر می‌کنم، بازپرداخت هزینه‌هایی از جمله کارمزد و یا حق‌الزحمه دریافت می‌کنم.”تایمز افزود: “اما آقای روبین بیشتر از این توضیح نمی‌دهد که چه مقدار در چنین پرداختهایی ممکن است دریافت کرده باشد.” چرا نه؟

روبین گذشته‌ای افشا شده دارد که به روند رفتار مشکوک، از جمله رفتارهای مربوط به فعالیت‌هایش در امارات، سومالی و ترکیه اشاره می‌کند. در سال۲۰۱۶، طبق گزارشهای مطبوعاتی، فعالان حقوق‌بشر مانند عفو بین‌الملل این سؤال را مطرح کردند که آیا روبین از امارات متحده عربی پول دریافت کرده است تا مقاله‌یی در مورد شیطان‌سازی یک مخالف اماراتی بنویسد. آیا این آشنا به نظر نمی‌رسد؟

کارنامه روبین به‌عنوان یک کلاهبردار مخرب در عراق روشنگر است. قبل از حمله آمریکا به عراق در سال۲۰۰۳، روبین یک شارلاتان به نام احمد چلبی را به‌عنوان “رئیس‌جمهور در انتظار عراق” معرفی کرد. در آن زمان، روبین چلبی را به‌عنوان فردی که مورد حمایت «عراقیها» بود، ترسیم کرد. اما حزب چلبی در انتخابات دسامبر ۲۰۰۵عراق ۰.۳۶ درصد آرا را به دست آورد. چقدر بد که روبین فکر می‌کرد چلبی برای مردم عراق بهترین (آلترناتیو) است ولی شهروندان عراقی این‌طور فکر نمی‌کردند. امروز هم روبین همان درک عمیق را درباره واقعیات سیاسی در ایران تکرار می‌کند و مبلغ بقایای سلطنت منفور به‌عنوان آلترناتیو واقعی آخوندهاست. شاید به این دلیل است که او می‌خواهد مجاهدین را با فرچه از تاریخ حذف کند.

اگر مجاهدین خلق به آن اندازه که او ادعا می‌کند فاقد حمایت هستند، چرا این‌قدر وقت صرف می‌کند تا به آن حمله کند؟ و و چرا رژیم از یک دیپلمات شاغل برای بمب‌گذاری در اجلاس سالانه ایران آزاد در پاریس در سال۲۰۱۸که توسط سازمان مادر مجاهدین خلق، شورای ملی مقاومت ایران سازماندهی شد، استفاده کرد؟ آن “دیپلمات” متعاقباً به اتهام تروریسم در اروپا محکوم شد و ۲۰سال را در زندان بلژیک سپری می‌کند که اولین حکم از این دست در تاریخ مدرن اروپاست. و بالاخره چرا رژیم تا این حد از ام ای ک می‌ترسد و چرا روبین هم؟

روبین هیچ درکی از تحولات امروز ایران ندارد و درکش از قدرت دولت آمریکا هم کمتر است. انگیزه‌های او به‌جد مشکوک هستند و صلاحیتی که او تظاهر به داشتن آن می‌کند و بر اساس آن صحبت می‌کند وجود خارجی ندارد. جالب است که کلمه مورد علاقه او برای محکوم کردن مجاهدین «فرقه» است. با این همه او نتیجه‌گیریهایی را بدون فاکت ارائه می‌دهد، روایتها را بدون داشتن صلاحیت و تحلیلها را بدون آن که بر پایه واقعیات متکی باشند، مطرح می‌کند. این چیزی نیست که رهبران فرقه‌ها می‌کنند؟

تبلیغاتچی‌های متوهمی مانند روبین امیدوار هستند دروغ جای واقعیت را بگیرد. ولی به‌قول نویسنده شهیر قرن ۱۶، میگل دو سروانتس، ’’حقیقت همواره به نسبت دروغ دست بالا را می‌گیرد همان‌طور روغن در بالای آب ’’.