گردهمایی سالانه مقاومت ایران در پاریس: به سوی جمهوری دموکراتیک

جنبش مقاومت ایران روز شنبه ۱۰تیرماه ۱۴۰۲گردهمایی سالانه خود را در پاریس برگزار کرد. «به سوی یک جمهوری دموکراتیک » در ایران موضوع گردهمایی امسال بود که شامل تظاهرات بزرگ در میدان واوبن در مرکز پاریس و کنفرانس بین‌المللی موازی در شورای ملی مقاومت ایران، مقر شورای ملی مقاومت در اوور سورواز بود.

بیش از ۵۰۰ نماینده پارلمان، سران سابق دولت ها، وزرا و شخصیت ها از سراسر جهان در کنفرانس در اوورز شرکت و سخنرانی کردند. سخنران اصلی کنفرانس مریم رجوی، رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت بود.

مایک پنس، نامزد ریاست جمهوری ایالات متحده، استفان هارپر، نخست وزیر سابق کانادا، گای ورهوفستات، نخست وزیر سابق بلژیک و ریتا سوسموت، رئیس سابق پارلمان آلمان، برخی دیگر از سخنرانان این مراسم بودند.

لیز تراس، نخست وزیر و وزیر امور خارجه پیشین بریتانیا و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق آمریکا نیز در این کنفرانس از طریق لینک ویدیویی سخنرانی کردند.

همزمان با برگزاری کنفرانس بین المللی در اوورز، هزاران ایرانی تبعیدی، از جمله ایرانیان سوئدی، در تظاهرات بزرگ میدان واوبن شرکت کردند.

ایرانیان تبعیدی و چند نفر از سخنرانان حمایت خود را از قیام مردمی برای یک جمهوری دموکراتیک و سکولار نشان دادند.

آنها به برنامه ده ماده ای دموکراتیک مریم رجوی برای آینده ایران توجه کردند و از آن حمایت کردند.

مریم رجوی، رهبر اپوزیسیون، در سخنرانی خود که به صورت زنده در تظاهرات مرکز پاریس پخش شد، سیاست مماشات غرب با رژیم را مورد انتقاد قرار داد، که پلیس فرانسه در ابتدا آن را ممنوع کرد. وی همچنین بر استقلال جنبش مقاومت و اینکه رژیم نمی تواند از سرنوشت خود بگریزد و توسط مردم ایران سرنگون خواهد شد، تاکید کرد.

“باید تکرار کنم. ما نه میل داریم و نه هرگز از دولت های خارجی خواسته ایم که به مردم و جنبش مقاومت ما برای سرنگونی رژیم کمک کنند. در عوض، ما از آنها می خواهیم که دست از حمایت از خودکامگی روحانیت بردارند.»

خامنه‌ای و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی او به طرز دردناکی از سونامی شورشی که در انتظارشان است آگاه هستند. بر این اساس، آنها از آمریکا و اروپا می خواهند که مداخله کنند، تغییرات پیش رو در ایران را متوقف کنند، رهبران خیزش مردمی را سرکوب کنند و حقوق اولیه خود را به آزادی بیان، تجمع و تعامل سیاسی تحت پوشش امنیتی یا حق حاکمیت ملی محدود کنند.. آیا واقعاً این چیزی است که اروپای قرن بیست و یکم را مشخص می کند؟