در یک جلسه رسمی که در پارلمان اروپا تشکیل شد شهادتهای تکان دهنده ای درباره جنایت ضدانسانی علیه مجاهدان اشرفی با همدستی مارتین کوبلر ارائه شد که در نوع خود بی سابقه است. این شهادتها بخوبی نشان میدهد که چگونه سازمان ملل متحد و کمیساریاهائی که با هدف دفاع از حقوق انسانها تشکیل شده بازیچه دست سیاستمداران شده و خود عمدا انسانها را به ورطه مرگ میکشانند و یا قتل عام میکنند.
هنوز یادو خاطره قتل عام ۸۰۰۰ انسان در بزرگترین نسل کشی تاریخ اروپا در سربرنیتسا در سال ۱۹۹۵ محو نشده است که سازمان به اصطلاح ملل متحد در استانه الوده کردن دامن خود در قتل عام دیگری است.قابل یاد اوری است که یش از این کشتار، سازمان ملل متحد سربرنیتسا را منطقهٔ «حفاظتشدهٔ امن» اعلام کردهبود. ۴۰۰ سرباز مسلح هلندی صلحبان که برای ایجاد امنیت در این منطقه مستقر شده بودند در جریان کشتار واکنشی نشان ندادند
در زیر بخشی از شهادت طاهر بومدرا، مسئول پرونده اشرف در سازمان ملل متحد که در این اجلاس ایراد شده میخوانید.
من مشاور اسبق آقای کوبلر نماینده ویژه دبیرکل و همچنین رئیس سابق دفتر حقوق بشر یونامی هستم. من از مقام خود در اعتراض به آماده سازی ها در انتقال ساکنان از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی و همچنین وضعیتی که در کمپ لیبرتی وجود داشت و من شاهد هر دو بودم، استعفا دادم .
بگذارید در شروع به شما بگویم که من کسی بودم که در تنظیم یادداشت تفاهم برای بسته شدن کمپ اشرف و جابه جایی به کمپ لیبرتی جلودار بودم و من می توانم به شما اطمینان بدهم که پیشنویسی که من در تنظیم آن پیشتاز بودم همان یادداشت تفاهمی نبود که عملاً توسط نخست وزیر مالکی مورد تأیید قرار گرفت. این پیشنویس در ۲۵دسامبر که روز کریسمس بود، بازنویسی شد. این بازنویسی بین مارتین کوبلر و فالح فیاض، مشاور امنیتی نخست وزیر صورت گرفت.
اما اجازه بدهید که تاریخچه این یادداشت تفاهم را نیز به شما بگویم. ما آن را با نیت و هدف غایی از هم پاشاندن سازمان مجاهدین خلق آماده کردیم. این هدف نهایی بود. این یادداشت تفاهم، سازمان مجاهدین را از هم پاشانده و آنها را از عراق اخراج می کرد. این مطلقاً سیاست دولت عراق بود و یونامی نیز آنجا بود که به این امر کمک و آن را اجرا کند تا دولت عراق این سیاست را به اجرا در آورد و ما اینکار را انجام دادیم.
من استعفا دادم زیرا دیدم به عنوان رئیس حقوق بشر دارم جامعه بین المللی و سازمان ملل را گمراه می کنم. اما چگونه؟
ما پیشنویس یادداشت تفاهم را تنظیم کردیم ولی هیچ کاری نکردیم تا به طور مؤثری حفاظت کنیم. آنچه ما انجام دادیم بستن کمپ اشرف و جابه جایی ساکنان به کمپ لیبرتی بود.
قبل از این که آدمها به کمپ لیبرتی فرستاده شوند، ما دو ارزیابی از کمپ لیبرتی صورت دادیم. ما ارزیابی انسان دوستانه و ارزیابی امنیتی را انجام دادیم و متأسفم بگویم که هیچ کس هیچ گاه آن ارزیابی امنیتی که ما در نوامبر ۲۰۱۱ انجام دادیم را ذکر نکرد. این ارزیابی امنیتی به گونه دقیقی روی آسیب پذیری کمپ در مقابل حملات از هوا، حملات موشکی، انگشت گذاشت. اما ما کاری نکردیم تا ساکنانی را که به زودی به آنجا می آمدند را حفاظت کنیم. برعکس، سازمان ملل ۶۲ سرباز فیجی دیگر را استخدام نمود تا امنیت پرسنل سازمان ملل که به کمپ لیبرتی می رفتند را تأمین کند. اما هیچ اقدامی برای ارتقاى امنیت و یا تضمین امنیت اشرفیان صورت نگرفت.
این وضعیت امنیتی بود. در رابطه با ارزیابی انسان دوستانه من گزارش کردم که آن کمپ مناسب اسکان ۳۲۰۰نفر نیست و وضعیت کمپ به لحاظ انسان دوستانه وحشتناک بود. رئیس من مارتین کوبلر، از من خواست که دستکاری عکسها و گزارشات را به عهده بگیرم. از من خواسته شد که عکسهایی جذاب از کمپ را تهیه کنیم. این لغتی بود که وی استفاده کرد: ”جذاب“و ما تعداد زیادی عکس تهیه کردیم؛ حدود ۵۰۰ عکس از کمپ و او خودش عکسها را انتخاب کرد که کدامین عکسها قابل عرضه به جامعه بین المللی و اشرفیان است. ما اینکار را کردیم و جامعه بین المللی را گمراه کردیم و ما هیأت اتحادیه اروپا را که من یک هفته در میان بریف می کردم، فریب دادیم. من آنها را در رابطه با وضعیت حقوق بشر، نه فقط در کمپ لیبرتی بلکه در عراق به طور عام بریف می کردم. به این ترتیب ما جامعه بین المللی را گمراه کردیم و من، هم به کوبلر و هم به سازمان ملل به طور عام هشدار دادم که وضعیت آنطوری که کوبلر، آن را به جامعه بین المللی می نمایاند نیست.
متأسفانه کسی به حرفهای من گوش نداد و من دیگر ادامه ندادم . چون فکر کردم که از خارج از سازمان ملل به جای از داخل سازمان ملل بهتر می توانم پیامم را به گوشها برسانم.
همچنین می خواهم اشاره کنم که در آماده کردن این ریل کار، ما با سفارت ایران ملاقات کردیم و هر بار که ما با سفیر ایران ملاقات می کردیم اول باید گزارش کارمان را که باید به او می دادیم، آماده می کردیم. این که تا این جا چه کارهایی انجام داده ایم و آنها هیچ گاه راضی نبودند. به حدی که سفیر از دادن ویزا به کوبلر، برای رفتن به ایران خودداری نمود و من به شما می گویم کوبلر، تنها زمانی ویزای رفتن به ایران را دریافت کرد که اولین گروه اشرفیان به کمپ لیبرتی منتقل شدند. سپس اینکار صورت گرفت.
حالا ما ملاقاتهایی با مقامات عراقی داشتیم و آنها علناً اظهار می کردند که آنها با استانداردهای حقوق بشری یونامی یا سازمان ملل محدود نخواهند شد و این امر چیزی علنی و مکتوب است. هر بار که ما وضعیت انسان دوستانه را مورد بحث قرار می دادیم به ما گفته می شد که استانداردهای سازمان ملل را فراموش کنید. ما رفتار درخور افراد بسیار مهم را با کسانی که تروریست هستند، انجام نخواهیم داد.
وقتی ما عاقبت تصمیم گرفتیم که به جلو حرکت کنیم، برای این که جامعه بین المللی را متقاعد کنیم که همه چیز جور است، سازمان ملل یک متخصص سرپناه سازی را استخدام کرد و وی را از اتیوپی آورد تا کمپ لیبرتی را چک و تأیید کند که این کمپ متناسب با استانداردهای بین المللی مورد نیاز است. من با او بودم و متخصص سرپناه سازی حاضر به اینکار نشد. ما با هم بودیم و ما در جزئیات وضعیت کمپ را مورد بحث قراردادیم و او پیشنویس گزارشی را تنظیم کرد و در آن گفت که قادر به تأیید نیست.
بعد کوبلر تصمیم گرفت که بدون او کار را پیش ببرد و باور کنید که اینکار با پول زیاد مالیات دهندگان صورت گرفت؛ پول اتحادیه اروپا و همچنین آمریکا. این پول زیاد صرف شد تا کسی را بیاوریم تا گزارشی بدهد و بعد این گزارش رد شد و بعد هم کوبلر گزارش خودش را به جای آن صادر کرد.
و ما نهایتاً همه را متقاعد کردیم که همه چیز طبق استانداردها است، و من رو در رو از کوبلر، سؤال کردم چطور ما می توانیم چنین کاری بکنیم؟ ما سازمان ملل هستیم و ارزشهایی هست که ما باید مطابق این ارزشها عمل کنیم.
کوبلر، با دست روی شانه من زد و گفت مثبت باش، مثبت باش، یعنی که حقوق بشر را فراموش کن، استانداردهای حقوق بشری را فراموش کن، ما باید کاری را انجام بدهیم. ما باید کمپ اشرف را ببندیم. ما باید این افراد را جابه جا کنیم. این مأموریت است و این کاری است که یونامی دارد انجام می دهد.
در کارم به عنوان یک افسر حقوق بشر، من همواره به عراقیان می گویم و همواره به آنها از موضع خودم به عنوان رئیس دفتر حقوق بشر می گفتم، مشورت می دادم و درخواست می کردم که استانداردهای انسان دوستانه قرار داده شده توسط ارتش آمریکا قبل از آن که کمپ [اشرف] را تحویل عراقیان دهند باید اجرا شود. من گفتم استانداردهایی در مورد مداوای پزشکی، غذا، آب، برق… هست. این استانداردها توسط ارتش آمریکا قرار داده شده و ما باید به آنها ملتزم باشیم. چرا که تمامی تدارکاتی که به اشرفیها می رسد پولش را خودشان می دهند آن هم به قیمتهایی که بیش از قیمتها در عراق است. بیشتر خدمات و نیازهای آنها از خارج کشور از کویت وارد می شود.
شما لابد از من سؤال می کنید که چرا از کویت وارد می شود؟ بدین خاطر که در عراق قانونی هست که همکاری با اشرفیان را جرم می داند. لذا هر سازمان یا فردی که در حین همکاری با اشرفیها گیر بیفتد، طبق قانون ضدتروریسم مورد تعقیب جزایی قرار خواهد گرفت و به این علت است که آنها باید با قیمتهای بسیار بالا کالاها را وارد کنند.
با این وجود من می شنوم که دولت می خواهد توجیه کند که هر آنچه که می تواند برای تسهیل زندگی آنها انجام داده است. آنها نمی توانند هیچ ارتقایی در وضعیت کمپ بدهند. وقتی از آنها سؤال می کنم که چرا اینکار را می کنید آنها جواب می دهند که ما نمی خواهیم زندگی آنها راحت باشد چون در اینصورت آنها هیچ گاه عراق را ترک نخواهند کرد. پس ما باید زندگی را برای آنها ”غیرقابل تحمل“ کنیم. پس زندگی باید غیرقابل تحمل شود و بعد آنها مجبور می شوند که بروند.
اما اجازه بدهید که اشاره هم بکنم که حدود ۲۰۰ حکم دستگیری علیه آنها وجود دارد. این احکام دستگیری برخی در تهران و برخی در بغداد صادر شده است. این احکام دستگیری رهبری اشرفیان را مورد هدف قرار می دهد و این ریل بستن کمپ اشرف و فرستادن آنها به کمپ لیبرتی برای این است که در عمل رهبری دستگیر شود. مشکل ایران و عراق رهبری است و نه بقیه جمعیت.
پس وقتی که آنها به کمپ لیبرتی منتقل می شدند در عالم واقع ما انتظار داشتیم که در جریان این انتقال یک وضعیت بهم ریخته ایجاد شود بگونه ای که ساکنان معمولی ناپدید شوند و بعد در این بهم ریختگی دولت [عراق] وارد شده و رهبری را دستگیر خواهد کرد. اما آنطور که دولت امید داشت اینکار پیش نرفت و هیچ اشرفی کمپ را ترک نکرده است و در نتیجه آنها نمی توانند به طور آشکار عملیاتی بکنند که رهبری دستگیر شود.
من می توانم به شما بگویم و من با عراقیان در این رابطه صحبتهای طولانی داشته ام که وضعیت امنیتی در این حد متوقف نمی ماند و ما شاهد اقدام ۹فوریه بودیم و این غیرقابل پیش بینی نبود. ما می دانستیم که اتفاق خواهد افتاد و ما حالا می دانیم که حملات بیشتری رخ خواهد داد و این حملات در بغداد سازماندهی می شوند. دولت مالکی مسئول این حملات است. من می توانم به شما بگویم که من در این باره صحبت کرده ام و به من همواره گفته شده که این آدمها جنایتکار و تروریست هستند و آنانیکه خون ریخته اند باید دستگیر و به رژیم ایران تسلیم شوند و آنانی که خون کسی را نریخته اند راه خودشان را در بیرون خواهند رفت و ناپدید خواهند شد. طرح این بود.
من خیلی متأسفم که خودم را در وضعیتی می بینم که تمامی ارزشهایی که در پیوستن به سازمان ملل، من به آنها ملتزم بودم، حالا در وضعیتی هستم که دقیقاً با ضد آن ارزشها مواجه می شوم. وقتی به عنوان رئیس حقوق بشر می گفتم که هیچ کسی نباید بدون طی ریل قانونی به خاطر یک جرم بازداشت و نگه داشته شود.
سازمان ملل و یونامی به طور خاص تمام کارها را بر این پایه قرار داده اند که این آدمها گناهکار هستند. من مخالف این فرض بودم و به کوبلر گفتم که تو نمی توانی اینکار را بکنی. وی گفت مثبت باش. و مثبت باش، یعنی که چشمهایت را ببند.
برخلاف اصل برائت، سازمان ملل و از جمله کمیساریای عالی پناهندگان مفروض گرفته اند که این آدمها گناهکار هستند و لذا واجد شرایط پناهندگی نیستند و این امری است که پروسه پناهندگی را با تأخیر روبه رو کرده است و بگذارید یادآوری کنم که یک پروسه مشابه در کمپ مخمور بوده است. شما همه می دانید که کمپ مخمور محلی برای پناهندگان پ.کا.کا.است.
و من باید به شما بگویم کسانی که ریل آنها طی شده که فکر کنم ۱۵۰۰نفر هستند آنها مشخص نشده که پناهنده مورد نگرانی جامعه بین المللی هستند. زمانیکه مشخص شود که شما پناهنده هستید، شما حق تردد آزادانه، حق برخورداری از اسناد برای مسافرت، حق تحصیل دارید و تمامی حقوق پناهندگان در مورد شما صادق خواهد بود. اشرفیها این حقوق را ندارند ولی کمیساریای عالی پناهندگان در این رابطه سکوت کرده است.
بدتر این که کمیساریای عالی پناهندگان، اگر شما به بند هفتم یادداشت تفاهم نگاه کنید که توسط کوبلر و دولت عراق امضا شده، بند هفت، کمیساریا را از دستور کار اصلی اش خلع کرده است. این بند می گوید که دولت عراق به کمیساریای عالی پناهندگان اجازه می دهد که پروسدور تعیین استاتوى پناهندگی را انجام بدهد اما به نتیجه آن ملتزم نیست. یعنی که دولت عراق استاتوی پناهندگی این افراد را به رسمیت نخواهد شناخت هر چند که مورد تأیید کمیساریای عالی پناهندگان باشد و ما اینرا گزارش نکردیم. من به زودی صحبتهایم را تمام می کنم.
در پایان من می خواهم به کسانی که این جا هستند بگویم که گزارش دبیرکل به شورای امنیت چگونه تهیه شد که ریل خاص خود را دارد. هر نماینده ویژه دبیرکل فصل مربوط به خودش را خودش تهیه می کند که بعد اینها در گزارش دبیرکل به شورای امنیت سرجمع می شود. لذا سه فصلی که در آنها در مورد اشرف صحبت شده بود و توسط کوبلر، ارائه شد، در بغداد توسط خود کوبلر آماده شده بود. لذا این جا می بینیم که شورای امنیت گمراه می شود و این متأسفانه بسیار خطرناک است