مطلب جالب و خواندنی درباره “بیت کوین”. یادداشت نویس ایندیپندنت، سید محاسب، استاد استراتژی دینامیک دادهمحور در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و نویسنده کتابهای «اشتیاق کرم ابریشم» و «شما آنها نیستید» درباره بیتکوین عقیده دارد که این ارز و رمزارزهای مشابه امکان هر نوع سو استفادهای را در اختیار جنایتکاران و تروریستها قرار میدهند.
این نویسنده اقتصادی ماجراهای افشا شده توسط دادگستری آمریکا در آگوست ۲۰۲۰ را- که طی آن مشخص شد صرافی «بیتکوین ترنسفر» کانون فعالیتهای مالی شش عملیات تروریستی در ادلب سوریه بوده، به عنوان شاهدی بر مثال سو استفاده تروریستها از ابزاری مانند بیتکوین و رمزارزهای مشابه ذکر کرده- و البته با بدبینی تمام عنوان داشته که «این سو استفادهها در آینده حتی بیشتر و بدتر هم خواهند شد». بدبینی این کارشناس ناظر به این واقعیت آماری است که اخیرا مطرح شده که «در تمام دنیا تنها هزار نفر صاحب ۴۰ درصد از کل بیتکوین موجود در دنیا هستند»- و البته سید محاسب در ادامه این واقعیت آماری میگوید که «این وضعیت را نمیتوان تمرکززدایی دانست. نه. این یک کلاهبرداری آشکار است»…
وی مطلب خود را با یک هشدار پررنگ آغاز میکند: «اقتصاد جهان به طور جدی با خطر مواجه است. تهدیدی جدی که تروریستهای بینالمللی، جنایتکاران سازمانیافته و هکرها مهمترین حامیانش هستند- و تقریبا همه در این عقیده آشکارا با هم مشترکند که هدف این تهدید، تسریع در روند فروپاشی اقتصادی جهان است».
نویسنده در ادامه تهدید مورد نظرش را معرفی میکند که چیزی نیست جز «بیتکوین» و بهطور کلی «رمزارز»!
اما اول باید دید رمزارز چیست و از چه مکانیسمی تبعیت میکند و البته چرا بسیاری از افراد به اشتباه فکر میکنند که رمزارز و به طور مشخص بیتگوین میتواند بانی خیر باشد؟!
رمزارز و البته به طور کلیتر: هر نوع پول جهانی در قرن ۱۹ و بر پایه فرضیه اقتصادی ایجاد یک پول جهانی تحت کنترل مردم شکل گرفتند. زمانی که دانشکده اقتصادی کارل منگر در اتریش ایده ظاهرا دموکراتیک و برابریطلبانه ایجاد یک واحد پولی قابل تولید و قابل کنترل توسط مردم را پی گرفت- که البته قرار بود مدیریت و توزیع آن نیز بیشتر از دولتها بر عهده خود مردم باشد. ایدهای جذاب و مترقی از نظر تئوریک، که حالا صد و چند سال بعد از اولین جرقههای ایده تولید یک پول مردممحور، عملا از پیامدهای ناخواستهاش رونمایی شده است و تقریبا همگان از تبعات ایجاد و گردش چنین پولی آگاهی دارند.
ایندیپندنت در ادامه ضمن اشاره به این که «موافقان و علاقهمندان بیتکوین بر این باورند که رمزارزها باعث تغییر اساسی دنیا به سوی جهانی تمرکززدا میشوند»؛ مینویسد که «این به خودی خود یک ایده جذاب است- زیرا انسان را با یک جهان مالی آشنا میکند که دولتها و بانکهای مرکزی توان و فرصت کنترل و دستکاریاش را ندارند. ویژگی مهمی که رمزارز را به یک ایده اغواکننده تبدیل میکند، به خصوص برای نسل جوانی که به چشم دیدهاند که بانکها چگونه پدر و مادرشان را در جریان رکود سال ۲۰۰۸، به فقر و فلاکت انداختند».
اما فارغ از این اغواگری ظاهری- که محبوبیت بیتکوین به خصوص در میان نسل جوان جوامع مدرن را توجیه میکند، باید به تفاوت معانی واقعی کلمات با معانی دلخواه نیز اندیشید. مثلا به این که «تنها به این خاطر که تولید و کنترل بیتکوین مرکزگرا نیست، این به معنای مرکززدایی فرایند تولید و کنترل این رمزارز نیست». در توضیح این موضوع باید به این واقعیت آماری اشاره کرد که تنها هزار نفر ۴۰ درصد کل بیتکوین موجود در جهان را در اختیار دارند. بازاری به ارزش بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار- که این هزار فرد ناشناس، به یک چشم برهمزدن و به اشارهای میتوانند آن را به لرزه بیندازند. وضعیتی که نشان از هر چه داشته باشد، نشان از مرکززدایی نداردــ و بیشتر تداعی کننده نوعی کلاهبرداری مبتنی بر «گران کن و بفروش» است!
در ادامه در توضیح دلایل خطرناک بودن بیتکوین آمده که این رمزارز و نمونههای دیگر این پولهای جهانی قدرت را از دست نهادهای ناظر منتخب و قانونی گرفته و به افراد ناشناسی داده که یا خود تبهکارند و یا برای افزایش سود به روشهای تبهکارانه و ضد اخلاقی روی میآورند. وجه طعنهآمیز ماجرا هم اینجاست که بیتکوین به رغم امتیازات نسبیاش در زمینه تمرکززدایی از پول، خود زیر سلطه شماری از مرکزگراترین قدرتهای اقتصادی جهان رفته است.
اما چرا بیتکوین برای نظام اقتصادی جهان خطری بالقوه قلمداد میشود؟
برای پاسخ به این سوال باید به این موضوع اشاره کرد که در معامله هر ارز و سرمایهای هر نوع افزایش یا کاهش مصنوعی و به عبارت بهتر هر نوع «دستکاری قیمت» غیرقانونی- و در حکم کلاهبرداری است. در مورد رمزارز هم باید این موضوع مصداق داشته باشد- که البته این گونه نیست. در واقع در غیاب قانونی در این زمینه، تجار بزرگ رمزارز یا همان هزار نفر موسوم به نهنگهای بازار رمزارز که بیشتر رمزارزهای دنیا را در اختیار دارند، میتوانند با دستکاری در قیمت رمزارز به سودهای کلانی دست یابند.
نویسنده ایندیپندنت عقیده دارد که سود اصلی رمزارز به خلافکارها میرسد- که از این طریق در زمینه تسهیل فعالیتهای غیرقانونی مالی و البته گاهی نیز در زمینه تروریسم و قاچاق مواد مخدر بهره میبرند. واقعیتی که در گزارش افشاگرانه دادگستری آمریکا نیز مورد اشاره قرار گرفته- که در آگوست ۲۰۲۰ افشا کرد که یک صرافی مربوط به رمزارز به نام «بیتکوین ترانسفر» فعالیتهای مالی شش عملیات تروریستی مختلف در ادلب سوریه را انجام داده بود. فعالیتی که البته منحصر به همین یک صرافی نبوده؛ و بسیار دیگر از گروههای تروریستی نیز فعالیتهای مالیشان را با محوریت بیتکوین انجام دادهاند. موضوعی که بیتردید در آینده نیز ادامه خواهد داشت، یعنی تا زمانی که بیتکوین یک ارز بیقانون با دستیابی راحت و ناشناس باشد، این مسایل ادامه خواهد داشت.
البته این گفته به این معنی نیست که جنایتکاران و قاچاقچیان از ارزهای سنتی در زمینه تامین مالی تروریسم، قاچاق انسان و مواد مخدر استفاده نمیکنند. به عبارت بهتر امکان سو استفاده از هر ارزی وجود دارد. اما مساله این است که در زمینه ارزهای سنتی قوانین ناظر زیادی وجود دارد که امکان بررسیهای بعدی اسناد و مدارک باقیمانده را ایجاد میکند. در زمینه بیتکوین اما به واسطه کدگذاری پیچیدهای که این رمزارز دارد، این امر تا حد زیادی ناممکن است.
پس چه باید کرد؟
از نظر نویسنده قانونگذاری در این زمینه ضروری است: «یعنی اگر طرفداران و فعالان بازار بیتکوین- چه آن دلال معمولی و چه رئیس جمهور السالوادور که بیتکوین را در کشورش قانونی کرده- میخواهند باور کنیم که بیتکوین یک ارز و سرمایه قابل اعتماد است، باید از این موضوع که با بیتکوین نیز مثل ارزهای واقعی رفتار شود، دفاع کنند. اتفاقی که زمانی رخ خواهد داد که قوانین مالی مانند قوانین موجود در مورد پولشویی و مواردی از این قبیل دربارهاش به کار گرفته شوند».
این موضوع چنان اهمیتی دارد که نمیتوان نادیده گرفت. به خصوص وقتی بیتکوین در کشوری مانند السالوادور- که یکی از متحدین آمریکاست- به عنوان ارز رسمی پذیرفته میشود. این جا دیگر پای ثبات اقتصادی در میان است و این موضوع که باید بیتکوین را از نفوذ و سیطره هوسهای آن هزار نفر ناشناس و البته تروریستها و گروههای مافیایی نجات داد. شفقنا