حسین پهلوان : پس از ذبح “اکبر” علی مانده و حوضش

ملیجک در بار خمینی ،  دجال و درغگو و سردمدار فساد و دزدی  ،سر لابی و دلال  استعمار ،آفریدگار  خامنه ای ، سر چماقدار و انحصار طلب  ، بانی جنگ و تروریسم بین المللی  و حامی” رفرمیست ها  و مدره و اعتدال” پوشالی که ایران را ویران کردند ، در نهایت بدست کسی که اورا ” رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی  میخواند  ذبح  گردید .

   وقتی آیت الله طالقانی  مثل بسیار کسان  دیگر بدست همین رفسنجانی و بهشتی و خمینی خامنه ای  حذف فیزیکی شدند ، خمینی از کینه حیوانی خود نسبت به به این آزاد مرد مجاهد و مبارز  او را “حجت الاسلام”  طالقانی خطاب کرد تا عمق عقده و کینه و حسد  خود را  نشان دهد  و اورا حقیر و ناچیز جلوه  دهد .

 خامنه ای نیز مثل  سلف خود ، با رفسنجانی که  از سال 88 با او برسر تقسیم غنائم  زاویه پیدا کرده بود و در این  اواخرهم  اورا به “خواص بی بصیرت” واز طرف جناح خود  ” سردمدار فتنه” لقب گرفته  بود ، پس از مرگ وی نیزبشیوه” امام خمینی ”   آخرین میخ کینه خود را به تابوت  ” حاج شیخ اکبر”  کوبید و در نماز میت  خود بر گناهکار بودن همدم خود شهادت داد.

در مورد اکبر شاه و مخرج مشترک  یا ارادت و عشق او با ولی فقیه ، دیدن  صحنه انزجار آور    تی وی ریش  نظام، در  همان  ساعات اول  مرگ  رفسنجانی  کافی بود تا همه چیز بر ملا شود  . تی وی ریش  نظام  با بخدمت گرفتن جلاد زندانیان سال 67 بنام مصطفی پور محمدی همراه مزدوری دیگر  بنام  باهنر ، تلاش ناشیانه  خامنه ای  برای  ماست مالی کردن قتل  برنامه ریزی شده  رفسنجانی را با استیصال تمام  و دروغ بافی بی نظیر  بنمایش گذاشتند . تا چندی پیشتر  شعار مرک بر او را میدادند  اما ناگهان خواستند تا از او و خامنه ای  دو روح در یک بدن بسازند  .

 وقتی  رفسنجانی  در سال 88   متوجه قیام  میلیونی مردم  در تهران شد که میگفتند  ( رای بهانه است  و اصل نظام نشانه است). او   تمام دار و ندار خود را در مخاطره دید  به رهبر نصیحت کرد که ” بگذارید مردم به هر که میخواهند (از گماشته های فیلتر شده) رای دهند” . رفسنجانی  ناگهان از چهارحکمی که در مورد  مجا هدین  در سال 60 داده بود  ( یا کشته شوند یا بدار کشیده شوند  یا دست و پا یشان  قطع شود ویا  از جامعه جدا شوند )  …. روند سرکوب ولایت فقیه را بی نتیجه  یافت ،  دست از” ایده الیسم اسلامی” یعنی همان قوانیین  ارتجاعی  شکنجه و کشتار و قصاص که خود مولد آن بود  بظاهر کشید و در سال 93  کم کم  از طبیعتش شکایت داشت که جوری است که “از کشتن  و زندان خوشش نمی آید”.  ناگهان  بیک پراگماتیست دو آتشه  غربی که طبعا رابطه ای با دین و مذهب ندارد  گرائید  . این سیاست دیگر  یک خط بطلان براستراتژی  خامنه ای  که در مورد “حفظ حکومت ابدا با کسی شوخی نداشت ” بود . یعنی ضد  ولایت فقیه بود و ” همدم ” نبود.

حمایت رفسنجانی از مذاکرات  برجام  های تواتری  روحانی و سیاست ” اقتصاد آزاد” ( چوب حراج بر منافع ملی )او ، دهن کجی دیگری به  سیستم  “اقتصاد مقاومتی” خامنه ای ( انحصار مطلق بر دارائی  ها ی مردم )    بود .

طبیعی است که جذب سرمایه گزاری خارجی توسط دارو دسته  رفسنجانی  اساسا  نیاز بیک شفافیت نسبی در امور گردش پول  در کشور و بهبودی  حقوق بشر و آزادی انتخاب دارد   که با سیستم سرمایه داری دولتی ولایت فقیه که 80 درصد  کل اقصاد کشور  را  در بر میگیرد و با  فساد و  تروریسم  نهادینه شده سنخیتی ندارد . اما بدون چنین رفرم اصولی  کاوشگران “معادن طلا” ( کمپانی های چند ملیتی غربی )  که راهشان ازطریق  برجام باز میشد از راه دیگری نمیتوانستند  به بازار ایران  باز گردند.

خامنه ای بازنده قدم بقدم  در کنار  هاشمی.

قرارداد برجام که  مکارم شیرازی از مهره های طراز اول  بخور بخور که میگوید  “……..روزگاری هیچ سخنی از ایران نبود؛ وقتی 1+5 یک طرف میز و ما یک طرف میز می نشینیم نشان دهنده قدرت و عظمت ماست؛…..  ” با دیدگاه 5+1 که بدنبال  “اقدامات مشترک بودند”  یعنی  رژیم “تغییر رفتار دهد”  فرق اساسی داشت . تیم  ارسالی ولی فقیه به سرکردگی ظریف ولگرد ، در آن سطح از  پختگی دیپلماسی  بر خوردار نبودند که بفهمند تیم مذاکره کننده غرب  هرگز خود را در مقابل چهار تا چلوکباب ایرانی در سوئیس، اجازه  داشتن موشک  های قاره پیما به رژیم را نخواهند داد . و اجازه هم ندارند نقشه  مرز های  پس از جنگ دوم جهانی را در منطقه بخاطر برنامه  اتمی   رژیم برهم زند. چوپانهای  ولی فقیه  باید میفهمیدند که پس از این مذاکرات باید  گله تروریستها را از منطقه  خاورمیانه به  قم واپس میراندند .

 قیمومیت  جهان طبق منشور ملل متحد در بین پنج قدرت جهانی  تقسیم شده  و آنها  آنرا  در شورای امنیت  رقم میزنند نه در پستوی جوجه کبابی های ایرانی در سوئیس. اگر رژیم فکر میکند سنگرو خاکریز  خود را (  بطور جدی نه به شوخی) میخواهد در حلب و موصل و بیروت ببندد باید  خود را برای یک جنگ جهانی سوم   آماده کند .

خامنه ای فکر کرد که این امتیازات مفت و مجانی از “عظمت” القاب بلند بالای  (حضرت آیت الله عظما رهبر مسلمانان  جهان امام سید علی خامنه ای  رهبر جمهوری اسلامی..)   اوست و مثل جنگ خلیج مفت خوری کند. او نفهمید که باید در اسرع  وقت حسن نیت نشان دهد و دست از تروریسم و بلند پروازی موشکی و دخالت در منطقه بر دارد. ادامه و تمدید  تحریمهای آمریکا که کمر بر جام را  شکست ، بقدرت رسیدن  آقای ترامپ که برجام را” بدترین قراداد” میدانست کمر مذاکرات را هم میشکند . بالطبع  منجر به شکاف عمیق داخلی رژیم هم خواهد شد.

  خامنه ای که خود را بازنده  این بازی ” یکی از محترمین منطقه که بقول او به آزمایش آن میارزد” دید  خود را بازنده انتخابات آینده هم  میدید .  وعملا  دو نوع دولت را در اذهان بین المللی  در ایران نشان  میداد که جای خامنه ای  هر روز تنگتر و کوچکترو ضعیفتر میشد . 

خامنه ای در یک سال اخیر در مقابل روحانی و رفسنجانی علنا به تیغ کشی مشغول بود . شبی نبود که از رمانس گذشته کاسته نشده و بر تهدید های  پیش رو افزده نگردد  . در همین رابطه  رفسنجانی علنا در یک پیام ویدیوئی به خامنه ای پرخاش میکند که… ” چه کسی باو اجازه این کار ها را داده است….. صلاحیت از کجا آورده است سلاح و صدا و سیما و امان جمعه را  چه کسی در اخیارش گذاشت   ….. رفسنجانی در نهایت به او اولتیماتوم میدهد که … “حکومت را موروثی کرده است و دنیا  دیگر به آن سمت نمیرود….” 

عملیات انتحاری خامنه ای

اما بحران تعیین تکلیف زمانی شروع شد که انتخابات آمریکا برعکس انتظار رژیم به حاکمیت دارو دسته آقای  اباما در آمریکا پایان دادو آن دوران مفت خوری  هم به پایان رسید و ترس ولی فقیه را برداشت که نکند این تهدید های  دولت  جدید  آقای ترامپ  در آمریکا جدی شود یا حداقل بخشی از آن از بالقوه به بالفعل  مبدل شود.

  گفتگو های دو جانبه نه سه جانبه.

پشم و پیله خامنه ای در اثر افشاگریهای  دو جناح  در دزدی و چپاول  و فساد اخلاقی و کشتار های بیرحمانه در چند دهه گذشته   و کشتار های بی رویه مردم منطقه و خوش خدمتی خامنه ای  به چپاول گران بین المللی در تهیه آتش منطقه ، ریخت .  صدای بسیاری را حتی  در درون کشور هم به آسمان بلند کرد .

چالش پیش روی و راه حل های رهبر:

پس ازپیروزی آقای ترامپ  در آمریکا  دوتضاد عمده و مهم پیش روی خامنه ای  روی میز او قرار گرفت  که میبایست  فورا حل و فصل  میشد. اول باتلاق جنگ سوریه بود ( تضاد  سیاست خارجی ) .  بهمین دلیل خامنه ای  داعیه اسلام پناهی   خود مبنی بر ( نه شرقی و نه غربی) را در طبق اخلاص گذاشت  و دست بدامن   روسیه شد .  با در اختیار گذاشتن پایگاه  شکاری  نوژه همدان و بمباران  جنایتکارانه   شهرهای سوریه  تا گردن  در خون مردم مسلمان سوریه فرو رفت   .

نا گهان  حامی مستضعفان  جهان، مبدل به قاتل مستضعفان  شد  که سالها نان آنرا خورده بود.  ” پیروزی ”  بزرگ  بر زنان و کودکان و آزادیخواهان  سوری  که بر علیه یک ظالم و مستبد  قیام کرده بودند   با هزینه ای بسیار  سنگین   برای رژیم  بدست آمد .که باید پوشش خبری مهمی  در داخل و کشور های مسلمان نشین پیدا میکرد.

همزمان  خامنه ای  کار مهم دیگری  هم  داشت . اینده خامنه ای  به انتخابات جنجا ل بر انگیزی که  قرار بود “فتنه بزرگتری”قبل از انتخابات ریاست جمهوری  آینده بوقوع بپیوندد داشت.   او  باید  تا قبل از سر کار آمدن دولت ترامپ  بنوعی سرهم بندی میکرد، چون ولی  فقیه کاندید و مهره  تعیین کننده ای در مقابل روباه بنفش  نداشت . در انتخابات گذشته  هاشمی  همواره   وزنه تعادل بود اما اکنون این روباه کهنه کار در کنار روباه بنفش و روباه پیر شکار “غنیمت ایران” را که  ولی فقیه  از  رفسنجانی برسم امانت گرفته بود  را داشتند  از چنگال او خارج میکردند.

پارامتری جدید دیگری  هم  بنام  تغییر دوران  پدید آمد  در واقع جهان را بر سر یک انتخاب قرا داده است که   دوران بنیاد گرائی هم عمرش بسرا  آمده  و دیگر به رفسنجانی  دو دل یا بریده از ولایت هم نمیشود اطمینان کرد. نیروی بر انداز مجاهدین  هم  دیگرنه احتمالا بلکه حتما  در اثر همین تغییر دوران  جابجا شده است  و ساز های دیگری ازجمله  در اتحادیه اروپا  نواخته میشود که آنهم در تضاد با بنیادگرائی ولایت فقیه بود   .بنا بر این ، در این زمان محدود که رژیم نیاز  جهش داشت ، پای لنگ( رفسنجانی) چندان   کمککار بنود .راه باقیمانده  جراحی بشیوه سال 60  بود یا  شیوه سال  57 که شاه آنرا انتخاب  کرده بود .

نیاز به هواکردن فیل جدید .

 خامنه ای فیل جدیدی را باید هوامیکرد .   ذبح رفسنجانی  میتوانست  از طرفی  این ننگ و جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت  ( بگو مسلمان کشی) آنهم در ابعاد پانصد هزار نفری در سوریه را پوشش خبری دهد و توجیه کند و ازجمله پوشش خبری  خوبی بر ابعاد باور نکردنی فساد های اخلاقی واقتصادی  رژیم  در داخل هم محسوب  شود.

  از طرف دیگر  ولی فقیه  برای بقاء  خود فکر کرد که  او میتواند  در فرصت کوتاه  بین انتخابات  آمریکا  تا سر کار آمدن آقای ترامپ  موانع اصلی  خود در درون  حکومت را از سر راه بردارد.  بدینوسیله  با “پیروزی” در سوریه و غلبه بر جناح رفسنجانی  راه را برای چانه زنی با دولت تازه وارد ترامپ  در ایالات متحده آمریکا هموار کند. او میخواهد نشان دهد که او در درون حکومت تنها و بدون رقیب است اگر دولت آقای ترامپ  اهل معامله است  با  ولی فقیه  معامله کند.

اما  اشتباه  جناح خامنه ای در این است که  که خود آقای ترامپ محصول انتخاباتی است که منتخبین   او خواستار  نو آوری  و امنیت  اند  و دوران ” تروریسم  اسلامی  بسر آمده ” است   و ترامپ  خود محصول پروسه ”  تغییر دوران” است.

  با نگاهی  بسیار سطحی  بر روند  احتمال  قتل  رفسنجانی  که انگشت اتهام بسمت  خامنه ای  نشانه میرود  نزدیکان خامنه ای  هم  به او  اندرز میدهند که  تا شیرازه ملک و مملکت  از این هم کسسته تر نشد  حد اقل باندازه  شاه برای خود  آبرو بگذارد. گرچه او زائیده کودتا و  خامنه ای  زائده  انقلاب!

حسین پهلوان 
22 01 2017