مروری بر تاریخ و رویدادهای بشری گواه بر تکرار اتفاقاتی مشابه است که بشر نه تنها از آنها عبرت نگرفته بلکه با بی درایتی تمام، زمینه های تکرار آن را مهیا کرده است، از بین این وقایع می توان به مماشاتی تحت عنوان برجام در سال‌های اخیر اشاره کرد که بین شش قدرت جهانی و ایران به امضا رسید. این توافق فقط جهت بقای رژیم خونخوار خامنه ای و همچنین در راستای طمع سیری نا پذیر غرب برای رسیدن به منافع نفتی و تجاری ایران انجام شد که در آن کوچکترین حقی برای مردم ایران گنجانده نشد.
بر طبق این توافق پولها و گشایش های مالی هنگفتی توسط اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا به سوی ایران روانه شد که همگی صرف سرکوب مردم در داخل و ابقا سیطره ایدئولوژی جمهوری اسلامی در خارج و همچنین تجهیز و تقویت نیروهای تروریستی و نیابتیش در منطقه شد. البته بخش زیادی از این پولها صرف تقویت و گسترش توان اتمی و هسته ای رژیم گردید که تا امروز نه به آن اعتراف کرده و نه می کند.
حال در مواجهه با این تناقض آشکار، غربی‌ها که خود در گذشته تجربه ای چون هیتلر را داشته اند و جنگ جهانی دوم را تجربه کرده اند چرا سکوت اختیار کرده اند و فقط بر طبل مماشات می کوبند، بسی جای شگفتی دارد!!
نویل چمبرلین نخست وزیر بربتانیا به اتفاق ایتالیا و فرانسه با امضای توافقنامه مونیخ در سال 1938 به ظن خود توانسته بودند هیتلر را از مقاصدش منحرف کنند و او را تحت کنترل بگیرند، غافل از اینکه هیتلر نقشه تصرف اروپا را در ذهن می پرورانید و با توافقی به اسم مونیخ فقط بدنبال زمان خریدن برای رسیدن به هدفش بود، آن زمان هم دنیای غرب به فکر منافع خود بود تا جان مردم! ولی این توافق نه تنها هیتلر را متوقف نکرد بلکه باعث شد جان تازه ای بگیرد و در نهایت آتش جنگ دامن همه اروپائیان را گرفت و بیش از 60 میلیون کشته و میلیونها مصدوم و آواره بجا گذاشت. همانطور که می بینیم آن تجربه گران به فراموشی سپرده شد و بعد از چند دهه، اشتباهی دیگر این بار به نام برجام با آخوندی ازجنس هیتلر در تاریخ اروپا تکرار شد.
بله اروپائیها، انگلیس، آمریکا، روسیه و چین برای سهم بیشتر از رژیم واداده خامنه ای خون آشام چشم و گوش خود را بسته اند، مسائل انسانی و شرایط مردم دربند و به گروگان گرفته شده ایران برایشان مهم نیست، کشتار مردم سوریه، عراق، یمن و لبنان برای آنها مهم نیست. گویی بوی نفت چنان به مشام این فرصت طلبان خوش می آید که بوی خون مردم را حس نمی کنند.
با تأملی کوتاه بر اصرار رژیم آخوندی برای ساخت موشک‌های دوربرد آن هم مجهز به حمل کلاهک‌های هسته ای، حفظ نیروگاه‌های اتمی، نصب سانتریفیوژهای نسل جدید، انبار کردن اورانیوم غنی شده به میزان بالا و تهدید مداوم همسایگان خود، آن هم با وجود این همه تحریم های خرد کننده، دیگر ذره ای ابهام در ذهن هیچ عاقلی باقی نمی گذارد.
در همین آبان 98 در پی اعتراضات مردمی که بصورت مسالمت آمیز از طرف مردم در بیش از 180 شهر کشور برگزار شد و در اعتراض به گرانی‌ها، بخصوص سه برابر شدن یک شبه بهای بنزین، اختلاس ها و بی عدالتی ها و فساد و ظلم و تبعیض انجام شد، متأسفانه نیروهای سرکوبگر با قصاوت و بی رحمی ظرف چند روز نخست بیش از 1000 نفر را توسط تک تیرانداز ها کشتند و بیش از 7000 نفر را زخمی و مصدوم کردند. تا کنون بیش از 12000 نفر دستگیر و زندانی شده اند که البته این آمار و ارقام تا این لحظه می باشد و امکان تغییر و افزایش آنها محتمل است. این قاتلان در روزهای نخست اعتراضات اینترنت کل کشور را قطع کردند تا مردم نتوانند اطلاع رسانی کنند و خود اعتراضات را به خشونت کشاندند و به خیال خود بصورت وحشیانه اوضاع را کنترل کردند و خانواده ها را تحت فشار شدید قرار داده اند و خیلی از آنها از سرنوشت عزیزانشان اطلاعی ندارد.این شواهد نشان می دهد که رژیم ماشین کشتار خود را خاموش نکرده بلکه به تقویت آن پرداخته است!!
درست در بحبوحه قیام آبان خامنه ای و مزدورانش یک صدا صحبت از اشد مجازات و حکم محاربه برای معترضان، مجروحان و دستگیرشدگان کردند و تیغ آخته را در برابر مردم و جوانان شورشی به حرکت در آوردند و چند روز بعد خلیفه ارتجاع با دست آویز رأفت اسلامی وارد عرصه شد؛ رأفت اسلامی فقط کشتن و به گلوله بستن جوانان بی دفاع؛ رأفت اسلامی فقط تیر خلاص زدن به سر جوانان در کف خیابان‌ها؛ رأفت اسلامی فقط کشتن دختربچه 14 ساله…
ننگ به نیرنگتان باد!!
مزدور دیگری به نام ابو الفضل بهرام پور که نمونه بارزی از استراتژی رو به زوال این جلادان پلید می باشد، چند روز بعد از قیام مردم با تفسیر خود از قرآن در تلويزيون میلی رژیم در مورد معترضین چنین گفته بود: «باید آنان را به دار کشید و یا دست راست و پای چپ آنها را برید و در یک کشتی قراضه در وسط دریا رها کرد تا در همان حال زجرکش شوند و بمیرند. » ولی چندی بعد با یک عقب نشینی تاکتیکی از سخنان چندش آور قبل خود عقب نشینی کرد!
این ها همه نشأت گرفته از این واقعیت است که، آنها فهمیده اند مردم ایران قیامی را شروع کرده اند که تا رسیدن به پیروزی بر حقشان سر باز ایستادن ندارد و هر روز بیشتر از پیش در هراس از سرنگونی وادار به عقب نشینی می شوند و بخوبی می دانند که هیچ پایگاه مردمی ندارند و این خزعبلات حتی برای نیروهای ریزشی خودشان نیز دیگر کاربردی ندارد. مردم از ماهیت خبیث و ضد مردمی آنها آگاهند. این خلق انباشته از نفرت دیگر اراده کرده خودش را از زیر بار ظلم و ستم و خیانت و غارت نجات دهد و هیچ نیرویی جلودارش نیست…
تحولات اخیر در عراق و لبنان هم گویای همین مطلب است که مردم قدمی از خواست خود عقب نمی‌روند و خواهان سرنگونی کامل رژیم های خودکامه و دست نشانده می باشند و همچنین با به آتش کشیدن سه باره ی سفارت رژیم در نجف، پیام نفرت خود را به ملایان در ایران نشان داده اند و خواهان عدم دخالت و حضور آنها در عراق شدند.
آری در زبانه آتش، گریزی جز نرم سخن راندن نیست ولی زهی خیال باطل که دیگر کسی گول این حرفها را نمی خورد..
سکوت سنگین اروپائیان، انگلیس و دیگر کشورها به جنایات و قتل عامی که توسط رژیم خامنه ای در منطقه و ایران انجام می شود و دلخوش بودن در این وانفسا به راه اندازی ساز و کار مالی با آخوندها تحت عنوان اینستکس؛باز هم برگ ننگینی در تاریخ این کشورها محسوب خواهد شد.
اگر جامعه بین المللی رژیم آخوندی را در مورد جنایات 40 ساله اش در حق مردم ایران و بخصوص کشتارهای سال های60_67_88_96 پاسخگو می کرد، حال دوباره شاهد کشتار جوانانمان در آبان 98 نبودیم، رژیم در تمامی این سالیان سعی در سرپوش گذاشتن بر جنایاتش و پایمال کردن خون جوانان ایرانی داشته و دارد. رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی پرچمدار جنبش دادخواهی قتل عام 67 شده است و از سال 95 این جنبش به منظور دستگیری و مجازات آمران و عاملان این نسل کشی عظیم شروع شده است.در این قتل عام رژیم آزادیخواهان بسیاری را کشت. 120000 تن از جوانان و گل های این کشور را پرپر کرد. اعضای هیأت مرگ که حکم کشتار را صادر می کردند، هنوز هم در حال حاضر از مسئولین رده بالای جمهوری اسلامی هستند که باید در دادگاه‌های بین المللی و مراجع ذیصلاح محاکمه شوند.
آری این جنبش دادخواهی با افشای ماهیت رژیم چه در آن سالها و چه الآن رژیم را به پرتگاه هلاکتش نزدیکتر می کند.
خون جوانان وطن پایمال نخواهد شد و این آتشی که توسط رژیم خامنه ای در منطقه شعله ور است، دامن اروپائیان را نیز خواهد گرفت.
به قول رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی کسی در دنیا بجز خود ما مردم ایران نه می تواند و نه می‌خواهد که ما کشوری آباد و آزاد داشته باشیم؛ پس ما مردم باید خودمان برای آزادی و دموکراسی بها پرداخت کنیم؛ همان اصل کس نخارد…
همگی ما با هر فکر و عقیده ای باید در کنار هم، مقابل رژیم فاسد جمهوری اسلامی بایستیم و آن را سرنگون کنیم تا در آینده ای نزدیک شاهد آزادی و پیروزی را در آغوش کشیم.
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست.
18 آذر 98
