محمود نیشابوری: انسانيت را به بند نكشيد!

«به، آنهايي كه تا فراسوي روح و روانشان براي انسانيت و شأن و مقام آزادي ميجنگند، تا انسانيت توسط نابخردان به دار كشيده نشود»

12چرا، چرا!؟

نگاهها، مهربانانه نيست، بوي وداع ميدهد.
بوي نان داغ وتبسم و لبخند دوست را نمي دهد.
بوي محبت مادر را كه دستي از سر شوق بر ذلفان فرزندش ميكشد،
نميدهد.
نگاهها رنگ عوض كردند، بيجان شدند، روح عشق و زندگي،
رخت بر بسته، شايد سالهاي سال

÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷

من ميدانم، دجال كه آمد، خوبيها، آهسته آهسته عزم سفر كردند.
مردم ساده دل شهر هاي ما ،غيبشان زد وپشت ميله ها ي زندان پير شدند،
نحيف شدند و شلاق شرزه بر پيكر نحيفشان سرود رفتن نبود، سرود و آواز ماندن، براي خلق بود.

11÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷

در سر چهار راه شهر ما، بزرگ مردان و زنان،
بر چوبه دار رقص آزادي كردند و ميكنند.
هوا سرد است، نكند سرما در استخوان و تار و پودت رسوخ كند!
و بسوي پنجره اتاق گرمي بشتابي و پرده هاي پنجره هاي رو به آفتاب را، بپوشاني، با پارجه هاي ضحيم و سياه.
تا خورشيد را نبيني كه مي تابد، بجايش تاريكي را
خورشيد همان گردنفرازان،مبارزو مجاهدند،
تاريكي، از آن دژخيمان و ستمگران تاريخ است.

÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷

آيا، انسانيت اعدام شده!
من، مي بينم ديگر رمقي ندارد، جانش را گرفته اند!
آن كودك كار، آن كارگر بيكار، آن كه در صف فروش كليه اش ايستاده
و آنكس از گرسنگي بر زمين مي افتد.
چرا؟
اتفاقيست، خير.

13من ميگويم در قتل و شكنجه انسانيت ساكت نباش
ضربان قلب تاريخ، انسانيت را گرامي مي دارد
پس،  انسانيت رانكشتن، بهايش ايستادن جلو دژخيم است.

÷÷÷÷÷÷÷÷÷

آنانكه ايستادند و مي ايستند، در برابر شأن و مقام انسانيت، پرداختند،
همه چيزشان را، تا بار ديگر انسانيت حرف آخر را بزند.

÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷

به دلاوران و كودكان سوريه نگاه كنيد، هنوز هم،
چشم اميد به ما دوخته اند.
آيا انسانيت روزي پيرو ز مي شود،
كه ديگر كسي بي تفاوت نيست،
آنكس هست، از ما نيست.
انسان نيست.

محمود نیشابوری
22 فوریه 2016