“تو را دوست دارم”، نهانی شده
جمشید پیمان، بهارت شده سر به سر دوزخی گلستانِ جانات خزانی شده ز بس کشتهاند عاشقان تو را “تو را دوست دارم”، نهانی شده مِهینبانو، آمد بهاران ولیک تو افتاده در چنبرِ بهمنی به تاراج رفته گلستان تو گرفتار چنگالِ اهریمنی ز شاهات رهاندم، دریغادریغ سپردم تو را دست اهریمنانادامه